جستجو

معنی live up to something (با 20 مثال)

معنی live up to something

معنی live up to something در زبان انگلیسی

عبارت “live up to something” یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنی “برآورده کردن انتظارات” یا “عمل کردن مطابق با استانداردهای مشخص” است. این ساختار معمولاً برای بیان این ایده استفاده می‌شود که فرد یا چیزی انتظارات یا استانداردهای از پیش تعیین‌شده را برآورده می‌کند یا نمی‌کند. این عبارت می‌تواند در موقعیت‌های رسمی و غیررسمی استفاده شود و اغلب در مورد انتظارات شغلی، اجتماعی، یا شخصی به‌کار می‌رود. دانلود رایگان PDF کتاب 600 واژه مشابه و گیج کننده در زبان انگلیسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

معنی و نحوه استفاده:

  • معنی: برآورده کردن انتظارات، عمل کردن مطابق با استانداردها، یا انجام دادن چیزی به‌گونه‌ای که دیگران از شما انتظار دارند.
  • نحوه استفاده: این ساختار معمولاً به شکل “live up to + انتظارات/استانداردها/چیزی” استفاده می‌شود. برای مثال:
    • She worked hard to live up to her parents’ expectations.
      (او سخت کار کرد تا انتظارات والدینش را برآورده کند.)

این عبارت معمولاً با کلماتی مانند expectations (انتظارات)، standards (استانداردها)، reputation (شهرت)، یا promise (قول) همراه می‌شود.


20 جمله با ساختار “live up to something” به همراه معنی فارسی

  1. He tried his best to live up to his boss’s expectations.
    (او تمام تلاش خود را کرد تا انتظارات رئیسش را برآورده کند.)
  2. The new product didn’t live up to the company’s standards.
    (محصول جدید به استانداردهای شرکت نرسید.)
  3. She hopes to live up to her parents’ dreams for her future.
    (او امیدوار است که به رویاهای والدینش برای آینده‌اش برسد.)
  4. The movie didn’t live up to the hype.
    (فیلم به تبلیغاتش نرسید.)
  5. It’s hard to live up to such high expectations.
    (سخت است که به چنین انتظارات بالایی برسی.)
  6. He always strives to live up to his reputation as a top student.
    (او همیشه تلاش می‌کند تا به شهرتش به عنوان یک دانش‌آموز برتر برسد.)
  7. The team failed to live up to the fans’ expectations.
    (تیم نتوانست انتظارات هواداران را برآورده کند.)
  8. She wants to live up to her role model’s achievements.
    (او می‌خواهد به دستاوردهای الگویش برسد.)
  9. The restaurant didn’t live up to its five-star rating.
    (رستوران به رتبه پنج ستاره‌اش نرسید.)
  10. He promised to live up to his responsibilities as a father.
    (او قول داد که به مسئولیت‌هایش به عنوان یک پدر عمل کند.)
  11. The new employee is trying to live up to the company’s high standards.
    (کارمند جدید تلاش می‌کند به استانداردهای بالای شرکت برسد.)
  12. The book didn’t live up to my expectations.
    (کتاب به انتظارات من نرسید.)
  13. She hopes her children will live up to their potential.
    (او امیدوار است که فرزندانش به پتانسیل خود برسند.)
  14. The politician failed to live up to his campaign promises.
    (سیاستمدار نتوانست به وعده‌های انتخاباتی‌اش عمل کند.)
  15. The athlete is determined to live up to his coach’s expectations.
    (ورزشکار مصمم است که به انتظارات مربی‌اش برسد.)
  16. The new software didn’t live up to the users’ expectations.
    (نرم‌افزار جدید به انتظارات کاربران نرسید.)
  17. He always tries to live up to his own high standards.
    (او همیشه تلاش می‌کند به استانداردهای بالای خودش برسد.)
  18. The school aims to live up to its reputation for excellence.
    (مدرسه هدفش این است که به شهرتش در زمینه تعالی برسد.)
  19. The project didn’t live up to the initial plan.
    (پروژه به برنامه اولیه‌اش نرسید.)
  20. She wants to live up to her teacher’s faith in her abilities.
    (او می‌خواهد به ایمان معلمش به توانایی‌هایش برسد.)

اصطلاحات مشابه با معانی نزدیک به live up to something

  1. Meet expectations:
    • معنی: برآورده کردن انتظارات.
    • مثال:
      • The product met all our expectations.
        (محصول تمام انتظارات ما را برآورده کرد.)
  2. Fulfill a promise:
    • معنی: انجام دادن یک قول.
    • مثال:
      • He fulfilled his promise to help her.
        (او به قولش برای کمک به او عمل کرد.)
  3. Rise to the occasion:
    • معنی: نشان دادن توانایی در یک موقعیت چالش‌برانگیز.
    • مثال:
      • She rose to the occasion and delivered a great speech.
        (او در موقعیت چالش‌برانگیز خوب عمل کرد و یک سخنرانی عالی ارائه داد.)
  4. Measure up to something:
    • معنی: رسیدن به استانداردها یا انتظارات.
    • مثال:
      • The new employee measured up to the job requirements.
        (کارمند جدید به نیازهای شغلش رسید.)

استفاده از این ساختار در اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس

اسپیکینگ آیلتس:

در بخش اسپیکینگ آیلتس، استفاده از اصطلاحاتی مانند “live up to something” می‌تواند به شما کمک کند تا طبیعی‌تر و روان‌تر صحبت کنید. این اصطلاحات نشان‌دهنده‌ی تسلط شما بر زبان انگلیسی و توانایی‌تان در استفاده از عبارات پیشرفته است.

  • مثال:
    • Examiner: Do you think children should live up to their parents’ expectations?
    • You: I believe children should try to live up to their parents’ expectations, but they should also follow their own dreams.

رایتینگ آیلتس:

در رایتینگ آیلتس، بهتر است از این ساختار در بخش تسک ۲ (در بخش‌هایی که نیاز به بیان نظر شخصی دارید) استفاده کنید.

  • مثال:
    • Some people believe that leaders should always live up to their promises. Do you agree?
    • Your answer: I strongly agree with this statement. Leaders who live up to their promises gain the trust and respect of their followers.

 

سخن آخر

در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.

  

  

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

بهترین زمان برای یادگیری...

اینبار رایگان ثبت نام کنید! فرصت را از دست ندهید و در کلاس‌های آنلاین آیلتس ثبت نام کنید. شروع کلاس‌ها از هفته اول اسفند ماه 1403

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر در تلگرام در تماس باشید و اخبار آیلتس 2 را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید.