معنی get to the bottom of something در زبان انگلیسی
در زبان انگلیسی، عبارت «get to the bottom of something» یک اصطلاح پرکاربرد است که به معنی کشف حقیقت یا علت اصلی یک مسئله یا مشکل به کار میرود. این اصطلاح زمانی استفاده میشود که شما بخواهید مشکل یا معمایی را بهطور دقیق بررسی کنید و دلیل واقعی آن را پیدا کنید. در فارسی، میتوان این عبارت را به «ریشهیابی کردن» یا «به ته و توی چیزی پی بردن» ترجمه کرد. آموزش 500 اصطلاح کاربردی انگلیسی با ترجمه فارسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
کاربرد و نحوه استفاده از این اصطلاح
این عبارت بیشتر در موقعیتهای رسمی و غیررسمی استفاده میشود. در مکالمات روزمره، در اخبار، در محیطهای کاری و حتی در متون آکادمیک نیز میتوان آن را به کار برد. برای مثال:
- We need to get to the bottom of this issue before it gets worse.
(باید به ریشه این مشکل پی ببریم قبل از اینکه بدتر شود.)
ساختار و گرامر اصطلاح Get to the bottom of something
عبارت «get to the bottom of» به دنبال یک اسم یا عبارت اسمی میآید که به مسئله یا مشکل مورد نظر اشاره دارد. این ساختار معمولاً با افعال زمانهای مختلف ترکیب میشود:
- Past tense (گذشته): I finally got to the bottom of what happened.
- Present tense (حال): We’re trying to get to the bottom of this problem.
- Future tense (آینده): They will get to the bottom of the mystery soon.
20 جمله با معنب فارسی برای اصطلاح Get to the bottom of sth
- The police are working hard to get to the bottom of the robbery.
پلیس سخت در تلاش است تا ریشه سرقت را پیدا کند. - We need to get to the bottom of this error in the report.
باید علت این اشتباه در گزارش را پیدا کنیم. - I couldn’t rest until I got to the bottom of the rumor.
تا وقتی حقیقت شایعه را نفهمیدم، آرام نگرفتم. - The journalist is determined to get to the bottom of the scandal.
خبرنگار مصمم است که حقیقت این رسوایی را کشف کند. - It took me hours to get to the bottom of this software bug.
ساعتها طول کشید تا مشکل این نرمافزار را پیدا کنم. - Let’s get to the bottom of why the project failed.
بیا علت شکست پروژه را کشف کنیم. - The doctor is trying to get to the bottom of the patient’s symptoms.
دکتر سعی دارد علت اصلی علائم بیمار را پیدا کند. - The investigation will get to the bottom of the financial fraud.
این تحقیقات حقیقت تقلب مالی را روشن خواهد کرد. - I need to get to the bottom of this misunderstanding.
باید این سوءتفاهم را برطرف کنم. - We’ll get to the bottom of the supply chain issues soon.
به زودی مشکلات زنجیره تأمین را حل خواهیم کرد. - Can you get to the bottom of this network problem?
میتوانی دلیل مشکل شبکه را پیدا کنی؟ - The detective got to the bottom of the mystery in no time.
کارآگاه خیلی زود راز این معما را کشف کرد. - They want to get to the bottom of the customer complaints.
آنها میخواهند دلیل شکایات مشتریان را پیدا کنند. - We couldn’t get to the bottom of the problem without expert help.
بدون کمک متخصص، نتوانستیم ریشه مشکل را پیدا کنیم. - I will do everything I can to get to the bottom of this situation.
هر کاری بتوانم میکنم تا حقیقت این وضعیت را بفهمم. - The IT team is trying to get to the bottom of the security breach.
تیم فناوری اطلاعات در تلاش است تا دلیل نقض امنیتی را پیدا کند. - We must get to the bottom of what caused the fire.
باید علت آتشسوزی را پیدا کنیم. - She hired a private investigator to get to the bottom of the case.
او یک کارآگاه خصوصی استخدام کرد تا حقیقت ماجرا را کشف کند. - I can’t believe we haven’t gotten to the bottom of this yet.
باورم نمیشود هنوز دلیل این موضوع را پیدا نکردهایم. - The committee will get to the bottom of the data leak.
کمیته، علت نشت داده را بررسی خواهد کرد.
اصطلاحات با معنی مشابه Get to the bottom of sth
در زبان انگلیسی، اصطلاحات دیگری وجود دارند که معنای مشابهی با این عبارت دارند:
- Dig into something – به معنای بررسی عمیق یا تحقیق دقیق درباره موضوعی است.
- We need to dig into the financial records to find the error.
(باید سوابق مالی را بررسی کنیم تا اشتباه را پیدا کنیم.)
- We need to dig into the financial records to find the error.
- Look into something – به معنای تحقیق یا بررسی در مورد یک موضوع خاص است.
- The manager is looking into the complaints.
(مدیر در حال بررسی شکایات است.)
- The manager is looking into the complaints.
- Figure out – به معنای فهمیدن یا کشف کردن چیزی است.
- We need to figure out why sales dropped last month.
(باید بفهمیم چرا فروش ماه گذشته کاهش یافته است.)
- We need to figure out why sales dropped last month.
- Uncover the truth – به معنای آشکار کردن حقیقت است.
- The investigation aims to uncover the truth behind the allegations.
(هدف این تحقیق آشکار کردن حقیقت پشت این اتهامات است.)
- The investigation aims to uncover the truth behind the allegations.
کاربرد «get to the bottom of sth» در آزمون IELTS
استفاده در اسپیکینگ (Speaking)
این عبارت میتواند در پاسخهای بخش اسپیکینگ آیلتس (بهخصوص در Part 3) برای نشان دادن توانایی استفاده از اصطلاحات طبیعی و پیشرفته بسیار مفید باشد.
مثال:
Examiner: What would you do if you encountered a serious problem at work?
Candidate: Well, I would try to stay calm and get to the bottom of the problem. It’s crucial to understand the root cause before taking any action.
استفاده در رایتینگ (Writing)
در بخشهای Task 2، این اصطلاح برای مقالات مرتبط با مسائل اجتماعی، اقتصادی یا علمی کاربرد زیادی دارد.
مثال:
In order to address environmental issues effectively, we must first get to the bottom of the factors contributing to climate change. Without identifying the root causes, any solution will be superficial.
جمع بندی
معنی اصطلاح Get to the bottom of something را با 20 مثال با هم دیدیم. عبارت «get to the bottom of sth» یک اصطلاح کاربردی و پرکاربرد در زبان انگلیسی است که به معنای کشف حقیقت یا ریشهیابی مسئله استفاده میشود. یادگیری و بهکارگیری این اصطلاح در گفتار و نوشتار، بهویژه در آزمونهای بینالمللی مانند آیلتس، میتواند به ارتقای سطح زبان شما کمک کند. برای تمرین بیشتر، سعی کنید این عبارت را در جملات روزمره خود استفاده کنید و با اصطلاحات مشابه نیز آشنا شوید.در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.