معنی عبارت Come up to someone
عبارت “come up to someone” در زبان انگلیسی به معنی نزدیک شدن به یک فرد، معمولاً به منظور برقراری ارتباط یا صحبت کردن با او است. این عبارت میتواند به صورت فیزیکی (نزدیک شدن به کسی) یا به صورت مجازی (نزدیک شدن در زمینههای اجتماعی یا احساسی) مورد استفاده قرار گیرد. دانلود رایگان PDF کتاب 600 واژه مشابه و گیج کننده در زبان انگلیسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
معنی و نحوه استفاده
نزدیک شدن به یک فرد برای صحبت یا تعامل. این عبارت معمولاً زمانی استفاده میشود که فردی تصمیم میگیرد به شخص دیگری نزدیک شود و با او صحبت کند. این ممکن است در شرایط اجتماعی، محیط کار، یا حتی در مکانهای عمومی مانند خیابانها و پارکها رخ دهد.
20 مثال با Come up to someone به همراه معنی فارسی
1. I saw her at the party, so I decided to come up to her and introduce myself.
• او را در مهمانی دیدم، بنابراین تصمیم گرفتم به او نزدیک شوم و خودم را معرفی کنم.
2. When he came up to me, I felt a bit nervous.
• وقتی او به من نزدیک شد، کمی عصبی شدم.
3. She always comes up to me when she needs help with her homework.
• او همیشه وقتی به کمک با تکالیفش نیاز دارد، به من نزدیک میشود.
4. It’s common for strangers to come up to you and ask for directions.
• طبیعی است که غریبهها از شما بخواهند که راه را نشانشان دهید.
5. He came up to me after the meeting to discuss his ideas.
• او بعد از جلسه به من نزدیک شد تا ایدههایش را مطرح کند.
6. I was surprised when she came up to me and started talking.
• وقتی او به من نزدیک شد و شروع به صحبت کرد، شگفتزده شدم.
7. Don’t be shy; just come up to anyone and start a conversation.
• خجالت نکش؛ فقط به هر کسی نزدیک شو و یک مکالمه را شروع کن.
8. The kids came up to the teacher to ask questions about the assignment.
• بچهها به معلم نزدیک شدند تا درباره تکلیف سوال بپرسند.
9. He always comes up to me with new ideas for our project.
• او همیشه با ایدههای جدید برای پروژهمان به من نزدیک میشود.
10. If you see someone alone, you can come up to them and offer your company.
• اگر کسی را تنها دیدید، میتوانید به او نزدیک شوید و پیشنهاد دوستی بدهید.
11. After the performance, fans came up to the singer for autographs.
• بعد از اجرا، طرفداران به خواننده نزدیک شدند تا امضا بگیرند.
12. I noticed a man coming up to me in the park, so I prepared myself for a conversation.
• متوجه شدم مردی در پارک به من نزدیک میشود، بنابراین خودم را برای یک مکالمه آماده کردم.
13. She was too shy to come up to him at first.
• او در ابتدا خیلی خجالتی بود که به او نزدیک شود.
14. When you come up to someone, make sure to smile.
• وقتی به کسی نزدیک میشوید، مطمئن شوید که لبخند میزنید.
15. During the conference, many attendees came up to the speaker with questions.
• در طول کنفرانس، بسیاری از شرکتکنندگان با سوالات به سخنران نزدیک شدند.
16. I wish I had the courage to come up to her and ask her out.
• ای کاش جرأت داشتم به او نزدیک شوم و از او خواستگاری کنم.
17. The dog came up to me, wagging its tail happily.
• سگ با خوشحالی دمش را تکان داده، به من نزدیک شد.
18. If you want to make friends, you should come up to people more often.
• اگر میخواهید دوستان بیشتری پیدا کنید، باید بیشتر به مردم نزدیک شوید.
19. She came up to me after class to discuss the project details.
• او بعد از کلاس به من نزدیک شد تا جزئیات پروژه را بررسی کند.
20. When he saw me sitting alone, he came up to keep me company.
• وقتی او مرا تنها دید، به من نزدیک شد تا همراهم باشد.
دیگر اصطلاحات با معنی مشابه
1. Approach someone: این عبارت نیز به معنای نزدیک شدن به کسی است و معمولاً در موقعیتهای رسمیتر مورد استفاده قرار میگیرد.
• مثال: She approached the manager with her proposal.
• او با پیشنهادش به مدیر نزدیک شد.
2. Walk up to someone: این عبارت بیشتر بر روی عمل فیزیکی نزدیک شدن تأکید دارد.
• مثال: He walked up to her and said hello.
• او به او نزدیک شد و سلام کرد.
3. Talk to someone: این عبارت بیشتر بر روی عمل صحبت کردن تأکید دارد، اما معمولاً شامل نزدیکی فیزیکی نیز میشود.
• مثال: I need to talk to him about the project.
• من باید با او درباره پروژه صحبت کنم.
کاربرد Come up to someone در اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس با معنی فارسی
در آزمون آیلتس، استفاده از عبارت “come up to someone” میتواند در بخشهای اسپیکینگ و رایتینگ بسیار مفید باشد.
• اسپیکینگ:
شما میتوانید از این عبارت برای توصیف تجربیات اجتماعی خود استفاده کنید. مثلاً زمانی که از شما خواسته میشود درباره یک تجربه اجتماعی صحبت کنید، میتوانید بگویید: “At the last party I attended, I saw a few people who came up to me and started a conversation.”
• رایتینگ:
در نوشتن مقالات، شما میتوانید از این عبارت برای توصیف تعاملات انسانی یا تجربیات اجتماعی استفاده کنید. مثلاً در یک مقاله درباره روابط اجتماعی، میتوانید بنویسید: “It is important for individuals to feel comfortable enough to come up to others and engage in meaningful conversations.”
مطالبی برای مطالعه بیشتر
معنی Come up against (با 20 مثال )
معنی Approach someone (با 10 مثال)
نتیجهگیری
معنی Come up to someone را با 20 مثال با هم دیدیم. عبارت “come up to someone” یکی از عبارات مهم و کاربردی در زبان انگلیسی است که میتواند در موقعیتهای مختلف اجتماعی و رسمی مورد استفاده قرار گیرد. با تمرین و استفاده از این عبارت در مکالمات روزمره و نوشتارهای خود، میتوانید مهارتهای زبانی خود را تقویت کرده و ارتباطات موثرتری برقرار کنید.
در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.