جستجو

داستان کوتاه انگلیسی درباره فرودگاه (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه انگلیسی درباره فرودگاه (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط درباره فرودگاه

در اینجا یک داستان کوتاه انگلیسی درباره موضوع “فرودگاه” در 1000 کلمه و سطح متوسط یا intermediate را با هم میبینیم. ترجمه فارسی هر پاراگراف زیر آن نوشته شده و در ادامه مهم ترین لغات آکادمیک این لکچر به صورت جداگانه معنی شده و مثال های تکمیلی برای آن نوشته شده است. مجموعه کامل داستان های کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی درباره موضوعات مختلف و سطح های مختلف را در همین وبسایت دنبال بفرمایید. دانلود رایگان 1000 داستان کوتاه انگلیسی سطح مقدماتی تا پیشرفته پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

داستان انگلیسی 6 پاراگرافی درباره “فرودگاه” با ترجمه فارسی

Story: The Airport Adventure

Paragraph 1:

It was a busy morning at the airport. People were rushing to catch their flights, and the air was filled with excitement and tension. Passengers walked quickly through the terminal, carrying heavy bags and dragging their suitcases behind them. Some were talking to family and friends, while others were staring at the big screens, waiting for their flights to be called. The staff at the check-in counters were working hard to help everyone, but the long lines seemed endless. It was a typical day at an international airport.

ترجمه پاراگراف 1:
این یک صبح شلوغ در فرودگاه بود. مردم به سرعت در حال حرکت بودند تا پروازهای خود را از دست ندهند و هوا پر از هیجان و استرس بود. مسافران به سرعت از میان ترمینال عبور می‌کردند و کیسه‌های سنگین خود را حمل می‌کردند و چمدان‌هایشان را پشت سرشان می‌کشیدند. بعضی در حال صحبت با خانواده و دوستان بودند، در حالی که دیگران به صفحه‌ نمایش‌های بزرگ نگاه می‌کردند، منتظر بودند تا پروازهایشان اعلام شود. کارمندان در ایستگاه‌های پذیرش در تلاش بودند تا به همه کمک کنند، اما صف‌های طولانی انگار تمام نشدنی بودند. این یک روز عادی در یک فرودگاه بین‌المللی بود.


Paragraph 2:

Anna had just arrived at the airport for her first international trip. She was excited but also nervous. Her flight was scheduled to leave in two hours, so she decided to check-in early. As she walked towards the check-in counter, she noticed that the airport was huge, with shops, restaurants, and even a small duty-free store. Anna had heard that these stores were famous for their cheap prices, but she didn’t have time to shop now. She handed her passport to the agent, who smiled and printed her boarding pass.

ترجمه پاراگراف 2:
آنا تازه به فرودگاه رسید برای اولین سفر بین‌المللی خود. او هیجان‌زده بود، اما کمی هم نگران بود. پرواز او قرار بود در دو ساعت دیگر حرکت کند، پس تصمیم گرفت زودتر چک‌این کند. وقتی به سمت کانتر پذیرش حرکت می‌کرد، متوجه شد که فرودگاه بسیار بزرگ است، با فروشگاه‌ها، رستوران‌ها و حتی یک فروشگاه کوچک معاف از مالیات. آنا شنیده بود که این فروشگاه‌ها به خاطر قیمت‌های ارزانشان معروف هستند، اما اکنون وقت خرید نداشت. او گذرنامه‌اش را به مأمور فرودگاه داد، که لبخندی زد و کارت پرواز او را چاپ کرد.


Paragraph 3:

After check-in, Anna had some free time before her flight. She decided to take a walk around the airport to explore. She passed by the security check, where passengers were asked to remove their shoes and belts and place their bags on the conveyor belt. Some passengers looked frustrated, but others were calm and cooperative. Anna knew she had to go through this process soon, so she tried to prepare herself mentally. As she walked, she saw a family sitting near the gate, waiting for their flight to be called.

ترجمه پاراگراف 3:
بعد از چک‌این، آنا مقداری وقت آزاد داشت تا قبل از پروازش. او تصمیم گرفت برای کاوش در فرودگاه قدم بزند. او از کنار چک‌ امنیتی گذشت، جایی که از مسافران خواسته می‌شد کفش‌ها و کمربندهایشان را درآورده و کیف‌هایشان را روی نوار نقاله بگذارند. برخی مسافران ناراحت به نظر می‌رسیدند، اما دیگران آرام و همکار بودند. آنا می‌دانست که باید این فرایند را به زودی طی کند، بنابراین سعی کرد از نظر ذهنی خود را آماده کند. در حالی که قدم می‌زد، یک خانواده را دید که نزدیک دروازه نشسته بودند و منتظر بودند تا پروازشان اعلام شود.


Paragraph 4:

As the time for her flight approached, Anna headed to the boarding gate. She felt a bit nervous as she stood in line with other passengers. She couldn’t wait to get on the plane and start her adventure. A few minutes later, an announcement came over the loudspeaker, calling her flight number. Anna joined the crowd and followed the signs to the plane. The boarding process was smooth, and soon she was sitting in her seat, staring out of the window at the runway as the plane taxied towards takeoff.

ترجمه پاراگراف 4:
زمان پرواز آنا نزدیک می‌شد، بنابراین به سمت دروازه‌ پرواز حرکت کرد. او کمی عصبی بود وقتی که در کنار دیگر مسافران در صف ایستاده بود. او نمی‌توانست منتظر بماند تا سوار هواپیما شود و ماجراجویی خود را آغاز کند. چند دقیقه بعد، از طریق بلندگو اعلام شد که شماره پروازش فراخوانده شد. آنا به جمعیت پیوست و از طریق تابلوهای راهنما به سمت هواپیما حرکت کرد. فرایند سوار شدن به راحتی انجام شد و به زودی او در صندلی خود نشسته بود و از پنجره به باند فرودگاه نگاه می‌کرد، در حالی که هواپیما به سمت پرواز حرکت می‌کرد.


Paragraph 5:

Once on board, Anna settled into her seat and prepared for the flight. She was amazed at how modern the airplane was, with comfortable seats and a small screen on the back of the seat in front of her. The flight attendants walked down the aisle, giving out safety instructions and offering snacks and drinks. The plane took off smoothly, and Anna could feel the thrill of flying. She looked out of the window and saw the city slowly shrinking as the plane climbed higher into the sky.

ترجمه پاراگراف 5:
زمانی که سوار هواپیما شد، آنا در صندلی خود جا گرفت و برای پرواز آماده شد. او از اینکه هواپیما چقدر مدرن بود شگفت‌زده شد، با صندلی‌های راحت و صفحه‌نمایش کوچکی روی صندلی جلوی او. مهمانداران پرواز از کنار راهرو عبور می‌کردند، دستورالعمل‌های ایمنی را ارائه می‌دادند و تنقلات و نوشیدنی‌ها را پیشنهاد می‌کردند. هواپیما به آرامی بلند شد و آنا می‌توانست هیجان پرواز را احساس کند. او از پنجره نگاه کرد و دید که شهر به آرامی کوچک می‌شود در حالی که هواپیما به سمت آسمان بالاتر می‌رود.


Paragraph 6:

The flight was smooth, and after a few hours, the captain made an announcement that they would be landing soon. Anna felt excited to arrive at her destination. As the plane began its descent, she looked out of the window one last time. She could see the airport approaching, and the excitement of being in a new country started to build. The plane touched down gently, and Anna knew her adventure was just beginning.

ترجمه پاراگراف 6:
پرواز به آرامی پیش می‌رفت و پس از چند ساعت، کاپیتان اعلام کرد که به زودی فرود خواهند آمد. آنا احساس هیجان می‌کرد که به مقصدش می‌رسد. وقتی هواپیما شروع به فرود کرد، او برای آخرین بار از پنجره نگاه کرد. او می‌توانست فرودگاه را ببیند که به سمتش نزدیک می‌شود و هیجان حضور در یک کشور جدید شروع به شکل‌گیری کرد. هواپیما به آرامی فرود آمد و آنا می‌دانست که ماجراجویی او تازه شروع شده است.

فرودگاه هواپیما سفر airport airplane travel مهاجرت immigration

10 لغت آکادمیک از داستان کوتاه بالا به همراه جمله سازی و ترجمه فارسی

در داستان کوتاه انگلیسی بالا درباره فرودگاه ده لغت آکادمیک مشخص شده که در ادامه به آن ها میپردازیم.

  1. Passengers – “The passengers were asked to show their tickets before boarding.”
    “.ترجمه: “از مسافران خواسته شد که بلیط‌هایشان را قبل از سوار شدن نشان دهند

  2. Terminal – “The terminal was crowded with people heading to different destinations.”
    “.ترجمه: “ترمینال پر از مردم بود که به مقصدهای مختلف می‌رفتند

  3. Screens – “The flight information was displayed on the screens in the terminal.”
    “.ترجمه: “اطلاعات پرواز بر روی صفحه‌ نمایش‌ها در ترمینال نمایش داده شد

  4. Staff – “The staff at the information desk were very helpful.”
    “.ترجمه: “کارمندان در میز اطلاعات بسیار مفید بودند

  5. Airport – “He had never been to an airport before, so everything felt new.”
    “.ترجمه: “او قبلاً هرگز به فرودگاه نرفته بود، بنابراین همه چیز برایش جدید بود

  6. Duty-free – “She bought a bottle of perfume from the duty-free store.”
    “.ترجمه: “او یک بطری عطر از فروشگاه معاف از مالیات خرید

  7. Security check – “Everyone must pass through the security check before boarding.”
    “.ترجمه: “همه باید قبل از سوار شدن از چک‌ امنیتی عبور کنند

  8. Check-in counter – “She went to the check-in counter to get her boarding pass.”
    “.ترجمه: “او به سمت کانتر پذیرش رفت تا کارت پروازش را بگیرد

  9. Boarding gate – “The boarding gate was packed with passengers waiting to board.”
    “.ترجمه: “دروازه‌ پرواز پر از مسافرانی بود که منتظر بودند سوار شوند

  10. Loudspeaker – “The announcement was made over the loudspeaker for the final boarding call.”
    “.ترجمه: “اعلامیه از طریق بلندگو برای فراخوان نهایی سوار شدن پخش شد

نتیجه گیری

داستان انگلیسی درباره موضوع “فرودگاه” را با تحلیل لغات منتخب آن با هم دیدیم. در بخش داستان کوتاه وب سایت بریتیش کانسیل میتوانید صد ها داستان کوتاه انگلیسی درباره تاپیک های مختلف در سطوح مختلف را به صورت رایگان مطالعه بفرمایید. همچنین برای دانلود رایگان کتاب در تلگرام کانال تلگرامی ما را دنبال بفرمایید.

  

  

اشتراک در
اطلاع از
guest


0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

3 ماه آموزش و 6 ماه پشتیبانی! با 50 تصحیح رایتینگ و برنامه  ریزی شخصی. فرصت فوق العاده برای شرکت در کلاس‌های آنلاین آیلتس اردیبهشت 1404

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر مستقیما با مشاور دوره در تماس باشید

مشاوره رایگان: 09124873462

شرایط شما به چه صورت هست؟

کامل ترین مجموعه فایل آموزش زبان انگلیسی و آیلتس در تلگرام

(بیش از 10 هزار فایل)

با کلیک روی لینک زیر همراه شوید

t.me/ielts2Download