جستجو

داستان کوتاه انگلیسی درباره یک معما (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه انگلیسی درباره سگ (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط درباره یک معما

در اینجا یک داستان کوتاه انگلیسی درباره “یک معما” در 1000 کلمه و سطح متوسط یا intermediate را با هم میبینیم. ترجمه فارسی هر پاراگراف زیر آن نوشته شده و در ادامه مهم ترین لغات آکادمیک این لکچر به صورت جداگانه معنی شده و مثال های تکمیلی برای آن نوشته شده است. مجموعه کامل داستان های کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی درباره موضوعات مختلف و سطح های مختلف را در همین وبسایت دنبال بفرمایید. داستان کوتاه ما درباره یک معما در سطح متوسط هست و دانلود رایگان 1000 داستان کوتاه انگلیسی سطح مقدماتی تا پیشرفته پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

داستان انگلیسی 6 پاراگرافی درباره “یک معما” با ترجمه فارسی

The Mystery in the Old House

(معما در خانه قدیمی)

Once upon a time, in a small village nestled between hills, there was an old, abandoned house. People in the village often whispered about the strange events that had happened there. Some said it was haunted, others believed it was the place of an unsolved mystery. One evening, a curious young man named Thomas decided to investigate. He had always been fascinated by the idea of solving puzzles, and this old house seemed like the perfect challenge for him.

داستان کوتاه درباره یک معما: روزی روزگاری، در یک روستای کوچک که بین تپه‌ها قرار داشت، یک خانه قدیمی و متروک وجود داشت. مردم در روستا اغلب در مورد اتفاقات عجیب و غریبی که در آنجا رخ داده بود، پچ‌پچ می‌کردند. بعضی‌ها می‌گفتند که آن خانه تسخیر شده است، دیگران معتقد بودند که آنجا محل یک معما است که هیچ وقت حل نشده است. یک شب، مرد جوانی به نام توماس تصمیم گرفت که تحقیق کند. او همیشه به حل معماها علاقه داشت و این خانه قدیمی به نظر می‌رسید که چالش مناسبی برای او باشد.

As Thomas entered the house, he noticed that the air was thick with dust. The floorboards creaked beneath his feet as he walked deeper into the building. He had heard stories about the house’s history, but the rumors didn’t explain much. There was a large painting on the wall of a family, but the faces of the people in the picture seemed to be scratched out. He couldn’t help but wonder why. What could it mean? Thomas felt a sense of curiosity building inside him.

توماس وقتی وارد خانه شد، متوجه شد که هوا پر از گرد و غبار است. کف‌پوش‌ها زیر پای او صدای خرخر می‌دادند وقتی که به داخل خانه پیش می‌رفت. او داستان‌هایی در مورد تاریخچه خانه شنیده بود، اما شایعات هیچ توضیحی نمی‌دادند. یک تابلوی بزرگ روی دیوار بود که تصویری از یک خانواده را نشان می‌داد، اما چهره‌های افراد در تصویر به طور عجیب و غریب پاک شده بودند. او نمی‌توانست کمک کند و از خود نپرسید که چرا. این چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ توماس احساس کنجکاوی زیادی در درون خود حس کرد.

The more Thomas explored, the stranger the house seemed. There was an old wooden box in the corner of the room, and on top of it lay a small, delicate key. He picked it up and examined it closely. It was unlike any key he had ever seen before. The design was intricate, and it felt strangely warm in his hand. Could it unlock something hidden in the house? He started searching, feeling that he was getting closer to discovering something important.

هرچه توماس بیشتر در خانه جستجو می‌کرد، خانه عجیب‌تر به نظر می‌رسید. یک جعبه چوبی قدیمی در گوشه اتاق بود و روی آن یک کلید کوچک و ظریف قرار داشت. او آن را برداشت و با دقت بررسی کرد. این کلید مثل هیچ کلیدی که تا به حال دیده بود نبود. طرح آن پیچیده بود و در دستش احساس گرمای عجیبی می‌کرد. آیا ممکن است که این کلید چیزی پنهان را در خانه باز کند؟ او شروع به جستجو کرد، در حالی که احساس می‌کرد به کشف چیزی مهم نزدیک می‌شود.

Thomas soon discovered a hidden door behind a large bookshelf. It was small, and the wood was old and worn. He inserted the key into the lock and turned it slowly. The door creaked open, revealing a small room filled with old papers and books. The room smelled musty, and the dim light made it hard to see clearly. However, Thomas could see something shining in the corner of the room. He moved towards it cautiously.

توماس به زودی یک در پنهانی را پشت یک قفسه کتاب بزرگ پیدا کرد. این در کوچک بود و چوب آن قدیمی و فرسوده شده بود. او کلید را در قفل قرار داد و به آرامی چرخاند. در با صدای خرخر باز شد و اتاق کوچکی پر از کاغذها و کتاب‌های قدیمی را نمایان کرد. اتاق بوی نم می‌داد و نور کم باعث می‌شد که دید واضحی نداشته باشد. با این حال، توماس می‌توانست چیزی در گوشه اتاق بدرخشد. او به آرامی به سمت آن حرکت کرد.

In the corner, there was a chest covered in dust. As Thomas opened it, he found a series of old letters and documents, all written in a strange language he didn’t understand. Some of the letters were signed with a symbol he didn’t recognize. But one letter stood out. It was addressed to a person named “Elena,” and it spoke of a great secret hidden in the house. The letter ended with a cryptic message: “Only those with pure hearts can solve the mystery.”

در گوشه اتاق، یک صندوق پوشیده از گرد و غبار قرار داشت. وقتی توماس آن را باز کرد، مجموعه‌ای از نامه‌ها و اسناد قدیمی پیدا کرد که همه به زبانی عجیب نوشته شده بودند که او نمی‌توانست آن را درک کند. بعضی از نامه‌ها با یک نماد که او نمی‌شناخت، امضا شده بودند. اما یک نامه متفاوت به نظر می‌رسید. این نامه به فردی به نام “النا” خطاب شده بود و در مورد یک راز بزرگ پنهان در خانه صحبت می‌کرد. نامه با یک پیام رمزی به پایان می‌رسید: “فقط کسانی که دل‌های پاک دارند می‌توانند معما را حل کنند.”

Thomas sat down and thought about the message. He realized that this wasn’t just a puzzle—it was a challenge. To solve it, he needed to understand more about the people who had lived in the house and the history behind them. As he continued his research, he uncovered more pieces of the puzzle. The family in the painting had been involved in a dispute that had torn them apart. The letters revealed that they had been searching for something valuable, but no one knew what it was.

توماس نشست و در مورد پیام فکر کرد. او متوجه شد که این فقط یک معما نیست—بلکه یک چالش است. برای حل آن، او باید بیشتر در مورد افرادی که در خانه زندگی کرده بودند و تاریخچه آن‌ها بدانند. هنگامی که او به تحقیقات خود ادامه داد، تکه‌های بیشتری از معما را کشف کرد. خانواده‌ای که در تصویر بودند درگیر یک مشاجره بودند که آن‌ها را از هم جدا کرده بود. نامه‌ها نشان دادند که آن‌ها به دنبال چیزی ارزشمند بودند، اما هیچ‌کس نمی‌دانست که آن چیز چه بوده است.

In the end, Thomas solved the mystery. It turned out that the family had hidden a valuable treasure somewhere in the house, and only the pure of heart could find it. The letters had been a test to find someone worthy of uncovering the secret. Thomas had passed the test. He found the treasure hidden inside the walls, just as the letter had described. The mystery was solved, and Thomas became a hero in the village.

در پایان، توماس معما را حل کرد. مشخص شد که خانواده‌ای که در خانه زندگی می‌کردند، یک گنج باارزش را در جایی از خانه پنهان کرده بودند و فقط کسانی که دل پاک دارند می‌توانند آن را پیدا کنند. نامه‌ها یک آزمون برای یافتن کسی که لایق کشف راز باشد، بودند. توماس این آزمون را با موفقیت گذراند. او گنج را داخل دیوارها پیدا کرد، همانطور که نامه توصیف کرده بود. معما حل شد و توماس تبدیل به یک قهرمان در روستا شد.

گیج کننده دشوار گمراه کننده confusing

10 لغت آکادمیک از داستان کوتاه بالا به همراه جمله سازی و ترجمه فارسی

در داستان کوتاه بالا درباره یک یک معما ده لغت کاربردی و آکادمیک را انتخاب کرده ایم که در ادامه به آن ها میپردازیم.

  1. Mystery
    “The old house was full of mystery and secrets.”
    “.خانه قدیمی پر از معما و اسرار بود”

  2. Curiosity
    “Her curiosity about the book grew as she read more.”
    “.کنجکاوی او درباره کتاب وقتی بیشتر خواند، افزایش یافت”

  3. Design
    “The design of the building was quite modern.”
    “.طرح ساختمان به طور شگفت‌انگیزی مدرن بود”

  4. Chest
    “He opened the chest and found a treasure inside.”
    “.او صندوق را باز کرد و یک گنج در داخل آن پیدا کرد”

  5. Dispute
    “The two families had a long dispute over the land.”
    “.دو خانواده بر سر زمین یک مشاجره طولانی داشتند”

  6. Painting
    “The painting on the wall showed a beautiful landscape.”
    “.تابلوی روی دیوار یک منظره زیبا را نشان می‌داد”

  7. Key
    “She found the key to the secret room.”
    “.او کلید اتاق مخفی را پیدا کرد”

  8. History
    “The history of the castle dates back hundreds of years.”
    “.تاریخ قلعه به صدها سال پیش برمی‌گردد”

  9. Symbol
    “The symbol on the flag represents peace.”
    “.نماد روی پرچم نمایانگر صلح است”

  10. Secret
    “They kept the secret from their parents.”
    “.آن‌ها راز را از والدینشان پنهان کردند”

مطالبی برای مطالعه بیشتر

داستان کوتاه انگلیسی درباره راز قدیمی (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه انگلیسی درباره ادیسون (با ترجمه فارسی)

فیلم لورنس عربستان (Lawrence of Arabia)

تفاوت بین House و Home در زبان انگلیسی

امتحان آیلتس آنلاین از خانه (از سال 2022)

سوالات مزایا و معایب رایتینگ آیلتس

لغات آیلتس موضوع خانه (House)

 

نتیجه گیری

داستان انگلیسی درباره موضوع “یک معما را با تحلیل لغات منتخب آن با هم دیدیم. در بخش داستان کوتاه وب سایت بریتیش کانسیل میتوانید صد ها داستان کوتاه انگلیسی درباره تاپیک های مختلف در سطوح مختلف را به صورت رایگان مطالعه بفرمایید. همچنین برای دانلود رایگان کتاب در تلگرام کانال تلگرامی ما را دنبال بفرمایید.

  

  

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

3 تا 6 ماه آمورش و پشتیبانی! با 24 تصحیح رایتینگ و برنامه  ریزی شخصی! فرصت فوق العاده برای شرکت در کلاس‌های آنلاین آیلتس فروردین 1404

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر مستقیما با مشاور دوره در تماس باشید

مشاوره رایگان: 09124873462

شرایط و نمره هدف را مستقیما به مشاور بفرمایید

کامل ترین مجموعه فایل آموزش زبان انگلیسی و آیلتس در تلگرام

(بیش از 10 هزار فایل)

با کلیک روی لینک زیر همراه شوید

t.me/ielts2Download