جستجو

50 فعل که بعد از آنها فعل ing دار به کار میرود(با مثال و تلفظ)

10 فعل که بعد از آنها فعل ing دار به کار میرود

فهرست 50 فعل که بعد از آنها فعل ing دار به کار میرود

Verbs followed by gerunds

50 فعل بعد از آنها ing دار می آید را در این صفحه بررسی خواهیم کرد. این فعل ها معمولا برای زبان آموزان سطح مقدماتی و میانی مشکل ساز میشوند و درک ظاهر شدن ing برای ایشان دشوار است. واقعیت این است که این فهرست را باید با تمرین حفظ کرد و در جمله های ما تنها فعل اول نشان دهنده زمان است و فعل دوم همینطور که در مثال ها مشخص هست همیشه از الگوی مشخص ing دار بودن پیروی میکند.

برای درک بهتر برای هر فعل یک مثال و نشان تلفظ و ترجمه فارسی آورده شده است. برای آموزش های بیشتر بهترین جزوه های آموزش گرامر به زبان فارسی و کانال تلگرام آموزش گرامر آیلتس را به شما پیشنهاد میکنیم.

50 فعل زبان انگلیسی که با فعل ing دار همراه میشوند

  1. enjoy /ɪnˈdʒɔɪ/
    مثال: I enjoy reading books.
    ترجمه: من از خواندن کتاب‌ها لذت می‌برم.
  2. admit /ədˈmɪt/
    مثال: She admitted stealing the money.
    ترجمه: او به دزدیدن پول اعتراف کرد.
  3. avoid /əˈvɔɪd/
    مثال: They avoid driving at night.
    ترجمه: آنها از رانندگی در شب اجتناب می‌کنند.
  4. consider /kənˈsɪdər/
    مثال: We considered moving to another city.
    ترجمه: ما به جابه‌جایی به شهر دیگری فکر کردیم.
  5. delay /dɪˈleɪ/
    مثال: He delayed making a decision.
    ترجمه: او تصمیم‌گیری را به تأخیر انداخت.
  6. deny /dɪˈnaɪ/
    مثال: She denied knowing anything about it.
    ترجمه: او انکار کرد که چیزی درباره آن می‌داند.
  7. discuss /dɪsˈkʌs/
    مثال: We discussed going on vacation.
    ترجمه: ما درباره رفتن به تعطیلات صحبت کردیم.
  8. finish /ˈfɪnɪʃ/
    مثال: I finished reading the book.
    ترجمه: من کتاب را خواندن تمام کردم.
  9. imagine /ɪˈmædʒɪn/
    مثال: Can you imagine living in Paris?
    ترجمه: می‌توانی تصور کنی که در پاریس زندگی کنی؟
  10. involve /ɪnˈvɒlv/
    مثال: The job involves working long hours.
    ترجمه: این شغل شامل کار کردن ساعت‌های طولانی است.
  11. keep /kiːp/
    مثال: They keep talking all the time.
    ترجمه: آنها همیشه در حال صحبت کردن هستند.
  12. mention /ˈmɛnʃən/
    مثال: She mentioned going to the party.
    ترجمه: او اشاره کرد که به مهمانی می‌رود.
  13. mind /maɪnd/
    مثال: Do you mind opening the window?
    ترجمه: آیا مشکلی داری اگر پنجره را باز کنی؟
  14. miss /mɪs/
    مثال: I miss going to the beach.
    ترجمه: دلم برای رفتن به ساحل تنگ شده است.
  15. practice /ˈpræktɪs/
    مثال: He practices playing the piano.
    ترجمه: او تمرین نواختن پیانو را می‌کند.
  16. suggest /səˈdʒɛst/
    مثال: She suggested trying a new restaurant.
    ترجمه: او پیشنهاد داد که رستوران جدیدی امتحان کنیم.
  17. risk /rɪsk/
    مثال: He risks losing everything.
    ترجمه: او خطر از دست دادن همه چیز را به جان می‌خرد.
  18. appreciate /əˈpriːʃieɪt/
    مثال: I appreciate you helping me.
    ترجمه: من از اینکه به من کمک می‌کنی قدردانی می‌کنم.
  19. avoid /əˈvɔɪd/
    مثال: She avoids speaking in public.
    ترجمه: او از صحبت کردن در جمع خودداری می‌کند.
  20. dislike /dɪsˈlaɪk/
    مثال: I dislike waiting in long lines.
    ترجمه: از منتظر ماندن در صف‌های طولانی خوشم نمی‌آید.
  21. fancy /ˈfænsi/
    مثال: Do you fancy going out tonight?
    ترجمه: آیا علاقه داری امشب بیرون برویم؟
  22. involve /ɪnˈvɒlv/
    مثال: His job involves traveling a lot.
    ترجمه: شغل او شامل سفر زیاد است.
  23. recommend /ˌrɛkəˈmɛnd/
    مثال: I recommend visiting the museum.
    ترجمه: من توصیه می‌کنم از موزه بازدید کنید.
  24. resist /rɪˈzɪst/
    مثال: He couldn’t resist eating the cake.
    ترجمه: او نتوانست در برابر خوردن کیک مقاومت کند.
  25. suggest /səˈdʒɛst/
    مثال: She suggested going to the movies.
    ترجمه: او پیشنهاد داد که به سینما برویم.
  26. admit /ədˈmɪt/
    مثال: She admitted breaking the vase.
    ترجمه: او اعتراف کرد که گلدان را شکسته است.
  27. appreciate /əˈpriːʃieɪt/
    مثال: I appreciate your helping me with the project.
    ترجمه: من از کمک شما در پروژه قدردانی می‌کنم.
  28. avoid /əˈvɔɪd/
    مثال: I avoid walking alone at night.
    ترجمه: من از تنهایی راه رفتن در شب اجتناب می‌کنم.
  29. consider /kənˈsɪdər/
    مثال: She is considering moving to another city.
    ترجمه: او در حال فکر کردن به نقل مکان به شهری دیگر است.
  30. delay /dɪˈleɪ/
    مثال: They delayed opening the store.
    ترجمه: آنها باز کردن فروشگاه را به تأخیر انداختند.
  31. deny /dɪˈnaɪ/
    مثال: He denied having seen her.
    ترجمه: او انکار کرد که او را دیده است.
  32. discuss /dɪˈskʌs/
    مثال: We discussed going to the park.
    ترجمه: ما در مورد رفتن به پارک بحث کردیم.
  33. fancy /ˈfænsi/
    مثال: Do you fancy watching a movie tonight?
    ترجمه: آیا علاقه داری امشب فیلم ببینی؟
  34. finish /ˈfɪnɪʃ/
    مثال: He finished doing his homework.
    ترجمه: او انجام تکالیفش را تمام کرد.
  35. imagine /ɪˈmædʒɪn/
    مثال: Can you imagine living on an island?
    ترجمه: می‌توانی تصور کنی که در جزیره‌ای زندگی کنی؟
  36. involve /ɪnˈvɒlv/
    مثال: The job involves meeting new people.
    ترجمه: این شغل شامل ملاقات با افراد جدید است.
  37. mind /maɪnd/
    مثال: Do you mind closing the door?
    ترجمه: آیا مشکلی داری در بستن در؟
  38. miss /mɪs/
    مثال: I miss seeing my friends.
    ترجمه: دلم برای دیدن دوستانم تنگ شده است.
  39. practice /ˈpræktɪs/
    مثال: She practices playing the violin every day.
    ترجمه: او هر روز تمرین نواختن ویولن می‌کند.
  40. suggest /səˈdʒɛst/
    مثال: He suggested trying a different approach.
    ترجمه: او پیشنهاد داد که روش متفاوتی امتحان کنیم.
  41. admit /ədˈmɪt/
    مثال: They admitted cheating on the test.
    ترجمه: آنها به تقلب در آزمون اعتراف کردند.
  42. deny /dɪˈnaɪ/
    مثال: She denied breaking the vase.
    ترجمه: او انکار کرد که گلدان را شکسته است.
  43. risk /rɪsk/
    مثال: He risks losing everything in the deal.
    ترجمه: او خطر از دست دادن همه چیز در معامله را به جان می‌خرد.
  44. recommend /ˌrɛkəˈmɛnd/
    مثال: I recommend trying this restaurant.
    ترجمه: من توصیه می‌کنم که این رستوران را امتحان کنید.
  45. keep /kiːp/
    مثال: He keeps interrupting me.
    ترجمه: او مدام صحبت من را قطع می‌کند.
  46. postpone /pəʊstˈpəʊn/
    مثال: They postponed making a decision.
    ترجمه: آنها تصمیم‌گیری را به تأخیر انداختند.
  47. resent /rɪˈzɛnt/
    مثال: She resents being treated unfairly.
    ترجمه: او از اینکه به ناحق با او رفتار می‌شود، ناراحت است.
  48. suggest /səˈdʒɛst/
    مثال: He suggested going for a walk.
    ترجمه: او پیشنهاد داد که برای پیاده‌روی برویم.
  49. admit /ədˈmɪt/
    مثال: He admitted taking the money.
    ترجمه: او به برداشتن پول اعتراف کرد.
  50. appreciate /əˈpriːʃieɪt/
    مثال: I appreciate your coming on time.
    ترجمه: من از اینکه به موقع آمدی قدردانی می‌کنم.

50 مورد از فعل هایی که بعد از آنها ing دار خواهیم داشت را با هم دیدیم. این افعال بدون استثناء همگی به دنبال خود فعل با “-ing” خواهند داشت و فعل دوم نشان دهنده زمان نخواهد بود. برای آموزش و مثال های دیگر این وبسایت را پیشنهاد میکنیم.

  

  

5 1 رای
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

بهترین زمان برای یادگیری...

فرصت را از دست ندهید و در کلاس‌های آنلاین آیلتس ثبت نام کنید. شروع کلاس‌ها از هفته اول مهر

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر تماس حاصل کنید و اخبار آیلتس 2 را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید.