جستجو

مطالب آموزشی

خبرنامه

  

معنی Making Do (با 20 مثال)

معنی Making Do (با 20 مثال)

معنی، کاربرد و مثال‌های اصطلاح “Making Do” در زبان انگلیسی اصطلاح “making do” یا شکل کامل‌تر آن “make do with something” به این معنی است که با چیزی که در اختیار داریم کنار بیاییم، حتی اگر ایده‌آل یا کافی نباشد. اگر کسی می‌گوید “I’m making

مطالعه بیشتر
معنی Someone leaves their mark (با 20 مثال)

معنی Someone leaves their mark (با 20 مثال)

معنی، کاربرد و مثال‌های اصطلاح “Someone leaves their mark” در زبان انگلیسی اصطلاح “leave one’s mark” یا “someone leaves their mark” به معنی فردی است که تأثیر یا اثر ماندگاری بر چیزی یا کسی می‌گذارد — معمولاً به شکل مثبت و متمایز، هرچند در موارد

مطالعه بیشتر
معنی Incorporated (با 20 مثال)

معنی Incorporated (با 20 مثال)

معنی، کاربرد و مثال‌های اصطلاح Incorporated در زبان انگلیسی Incorporated یعنی ادغام‌شده، ترکیب‌شده یا ثبت‌شده. واژه “Incorporated” به دو شکل در زبان انگلیسی استفاده می‌شود: 1) به عنوان یک واژه رسمی در دنیای کسب‌وکار (شرکتی): “Incorporated” به معنی ثبت‌شده به‌صورت قانونی است. آموزش 500 اصطلاح کاربردی

مطالعه بیشتر
معنی Boundaries (با 20 مثال)

معنی Boundaries (با 20 مثال)

معنی، کاربرد و مثال‌های اصطلاح “Boundaries” در زبان انگلیسی کلمه boundaries (جمع boundary) در زبان انگلیسی به معنی مرزها یا حدود است. این واژه بسته به زمینه‌ی جمله می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد: 1) مرز فیزیکی یا جغرافیایی مثلا مرز بین دو کشور یا زمین.

مطالعه بیشتر
معنی Clutch at Straws (با 20 مثال)

معنی Clutch at Straws (با 20 مثال)

معنی، کاربرد و مثال‌های اصطلاح “Clutch at Straws” در زبان انگلیسی عبارت “Clutch at Straws” به معنی تلاش ناامیدانه برای پیدا کردن راه‌حلی حتی اگر خیلی ضعیف یا غیرواقعی باشد است. این اصطلاح معمولاً زمانی استفاده می‌شود که فردی در شرایط دشوار یا بحرانی است

مطالعه بیشتر
معنی Poor Excuse (با 20 مثال)

معنی Poor Excuse (با 20 مثال)

معنی، کاربرد و مثال‌های اصطلاح “Poor Excuse” در زبان انگلیسی عبارت “Poor Excuse” به معنی دلیل یا بهانه‌ای ضعیف، غیرقابل قبول یا غیرقابل توجیه است. وقتی کسی برای اشتباهات یا کم‌کاری‌هایش دلیلی می‌آورد که قانع‌کننده نیست یا اعتبار کافی ندارد، می‌گوییم که او یک poor

مطالعه بیشتر
معنی left holding the baby (با 20 مثال)

معنی left holding the baby (با 20 مثال)

معنی، کاربرد و مثال‌های اصطلاح “Left Holding the Baby” در زبان انگلیسی عبارت “left holding the baby” به معنی شخصی است که بدون میل خود مسئولیت کامل یک مشکل یا کاری را برعهده بگیرد، به‌خصوص وقتی دیگران که باید کمک می‌کردند، کنار کشیده‌اند یا فرار

مطالعه بیشتر
معنی Cut Corners (با 20 مثال)

معنی Cut Corners (با 20 مثال)

معنی، کاربرد و مثال‌های اصطلاح “Cut Corners” در زبان انگلیسی عبارت “Cut Corners” به معنی انجام کاری با کمترین تلاش یا هزینه ممکن، معمولاً با حذف مراحل مهم و ضروری برای صرفه‌جویی در زمان یا پول است. این اصطلاح اغلب بار منفی دارد و نشان‌دهنده‌ی

مطالعه بیشتر
معنی It's on me (با 20 مثال)

معنی It’s on me (با 20 مثال)

بررسی عبارت “It’s on me”: معنی، کاربرد و مثال‌ها عبارت “It’s on me” یکی از عبارات رایج و غیررسمی در زبان انگلیسی است که معمولاً به معنی “هزینه‌اش با من است” یا “من پرداخت می‌کنم” به کار می‌رود. این عبارت در موقعیت‌های اجتماعی مختلف، به

مطالعه بیشتر
معنی No Biggie (با 20 مثال)

معنی No Biggie (با 20 مثال)

بررسی عبارت “No Biggie”: معنی، کاربرد و مثال‌ها عبارت “No biggie” یکی از عبارات غیررسمی و رایج در زبان انگلیسی است که به معنی “مسئله‌ای نیست” یا “چیز مهمی نیست” به کار می‌رود. این عبارت معمولاً در مکالمات دوستانه و غیررسمی استفاده می‌شود و به

مطالعه بیشتر