لغات آیلتس تاپیک خوشبختی
IELTS Writing Speaking Vocabulary About Happiness
لغات آیلتس تاپیک خوشبختی به همراه 10 کالوکیشن ضروری در این زمینه را در این صفحه بررسی میکینم. این تاپیک هم در رایتینگ و هم در اسپیکینگ ایلتس در سال های گذشته رایج و پرتکرار بوده است. به همین منظور در اینجا 30 لغت و اصطلاح مرتبط با “happiness” به همراه مثالهای مربوط به هرکدام و ترجمه فارسی برای شما عزیزان آورده شده است. دانلود 2000 کلمه پرتکرار آیلتس (با معنی و مثال) PDF پیشنهاد بعدی ما به شماست.
لغات آیلتس تاپیک خوشبختی (30 واژه با ترجمه فارسی)
Joy
Example: She felt an immense joy when she saw her family after a long time.
ترجمه: او وقتی بعد از مدتها خانوادهاش را دید، شادی زیادی احساس کرد.- Contentment
Example: True contentment comes from appreciating the simple things in life.
ترجمه: رضایت واقعی از قدردانی از چیزهای ساده در زندگی ناشی میشود. - Bliss
Example: The peaceful view of the mountains gave him a sense of pure bliss.
ترجمه: منظره آرام کوهها به او حس شادی خالصی داد. - Euphoria
Example: Winning the competition filled her with euphoria.
ترجمه: برنده شدن در مسابقه او را با شور و شعف پر کرد. - Ecstatic
Example: The team was ecstatic after winning the championship.
ترجمه: تیم پس از پیروزی در مسابقات قهرمانی از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید. - Cheerful
Example: She is always so cheerful, spreading happiness wherever she goes.
ترجمه: او همیشه خیلی خوشحال است و هر جا که میرود شادی را پخش میکند. - Glee
Example: The children were filled with glee as they played in the snow.
ترجمه: کودکان با خوشحالی در برف بازی میکردند. - Delighted
Example: I was delighted to receive such a thoughtful gift.
ترجمه: از دریافت چنین هدیهای متفکرانه خوشحال شدم. - Exhilarated
Example: She felt exhilarated after the exciting roller coaster ride.
ترجمه: او پس از سوار شدن بر ترن هوایی هیجانانگیز احساس شور و شوق کرد. - Grateful
Example: I am grateful for all the support from my family.
ترجمه: من بابت تمام حمایتهای خانوادهام سپاسگزارم. - Radiant
Example: Her radiant smile lit up the room.
ترجمه: لبخند درخشان او اتاق را روشن کرد. - Over the moon
Example: He was over the moon when he heard about his promotion.
ترجمه: وقتی خبر ارتقای شغلیاش را شنید، از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید. - On cloud nine
Example: She’s been on cloud nine since she got engaged.
ترجمه: او از وقتی نامزد کرده، بسیار خوشحال بوده است. - Elated
Example: They were elated at the news of their wedding.
ترجمه: آنها از شنیدن خبر ازدواجشان بسیار خوشحال بودند. - Merry
Example: The family gathered around the fire, feeling merry and festive.
ترجمه: خانواده در اطراف آتش جمع شدند و حالتی شاد و جشنگونه داشتند. - Content
Example: After a long day, he felt content just sitting by the fireplace.
ترجمه: پس از یک روز طولانی، او از نشستن کنار شومینه احساس رضایت کرد. - Thrilled
Example: I was absolutely thrilled when I passed the IELTS exam.
ترجمه: وقتی در آزمون آیلتس قبول شدم، واقعاً هیجانزده شدم. - Fulfilled
Example: She felt fulfilled after completing her volunteer work.
ترجمه: او پس از اتمام کار داوطلبانهاش احساس رضایت کرد. - Grinning
Example: He was grinning from ear to ear after winning the lottery.
ترجمه: بعد از برنده شدن در قرعهکشی، از خوشحالی تا گوشهایش لبخند میزد. - Happiness
Example: His happiness was evident when he saw his newborn child.
ترجمه: خوشحالی او زمانی که نوزادش را دید، کاملاً مشهود بود. - Pleasure
Example: It was a pleasure to see everyone enjoying the party.
ترجمه: دیدن اینکه همه از مهمانی لذت میبرند، لذتبخش بود. - Jubilant
Example: The fans were jubilant after their team won the match.
ترجمه: هواداران پس از پیروزی تیمشان در مسابقه، بسیار خوشحال بودند. - Satisfaction
Example: There’s great satisfaction in completing a difficult task.
ترجمه: در به پایان رساندن یک وظیفه دشوار رضایت زیادی وجود دارد. - Serene
Example: The serene atmosphere by the lake brought a sense of calm and happiness.
ترجمه: فضای آرام کنار دریاچه، حس آرامش و خوشبختی به همراه داشت. - Joyful
Example: The joyful sounds of children playing filled the park.
ترجمه: صدای شاد بازی کودکان پارک را پر کرده بود. - Contented
Example: He felt contented after finishing his meal.
ترجمه: پس از اتمام غذایش احساس رضایت کرد. - Lively
Example: The party was lively, with everyone dancing and laughing.
ترجمه: مهمانی پر از انرژی بود و همه در حال رقص و خنده بودند. - Uplifted
Example: The inspirational speech left the audience feeling uplifted.
ترجمه: سخنرانی انگیزشی حضار را با روحیه بالا ترک کرد. - Gleeful
Example: The gleeful children ran towards the ice cream truck.
ترجمه: کودکان شاد به سمت کامیون بستنیفروشی دویدند. Blissful
Example: They spent a blissful day at the beach.
ترجمه: آنها یک روز پر از شادی را در ساحل سپری کردند.
این واژگان و عبارات همگی میتوانند بهطور مؤثر در تقویت مهارتهای اسپیکینگ و رایتینگ برای آزمون آیلتس به کار گرفته شوند و دامنه لغات شما را گسترش دهند.
10 کالوکیشن کاربردی برای موضوع خوشبختی (با مثال)
در اینجا 10 کالوکیشن کاربردی و آکادمیک درباره موضوع happiness به همراه مثال و ترجمه فارسی آورده شده است:
1. Pure joy
- Example: Seeing her children smile brings her pure joy every day.
- ترجمه: دیدن لبخند فرزندانش هر روز برای او شادی خالص به همراه میآورد.
2. Sense of contentment
- Example: After finishing the project, I felt a deep sense of contentment.
- ترجمه: پس از اتمام پروژه، حس عمیقی از رضایت داشتم.
3. Feel elated
- Example: He felt elated after receiving the job offer from his dream company.
- ترجمه: او پس از دریافت پیشنهاد شغلی از شرکت مورد علاقهاش، بسیار خوشحال شد.
4. Emotional well-being
- Example: Regular exercise can significantly improve your emotional well-being.
- ترجمه: ورزش منظم میتواند به طور قابل توجهی رفاه عاطفی شما را بهبود بخشد.
5. A state of bliss
- Example: After years of hard work, they finally reached a state of bliss in their lives.
- ترجمه: پس از سالها تلاش سخت، آنها سرانجام به حالت خوشبختی در زندگیشان رسیدند.
6. Inner peace
- Example: Meditation helps many people achieve inner peace and happiness.
- ترجمه: مدیتیشن به بسیاری از افراد کمک میکند تا به آرامش درونی و شادی دست یابند.
7. Lasting happiness
- Example: Building meaningful relationships is the key to achieving lasting happiness.
- ترجمه: ایجاد روابط معنادار کلید دستیابی به خوشبختی ماندگار است.
8. A feeling of euphoria
- Example: Winning the marathon gave her a feeling of euphoria that lasted for days.
- ترجمه: برنده شدن در ماراتن به او حسی از شور و شعف داد که روزها طول کشید.
9. Deep sense of satisfaction
- Example: Completing the charity work gave her a deep sense of satisfaction.
- ترجمه: اتمام کار خیریه به او حس عمیقی از رضایت بخشید.
10. Overwhelming happiness
- Example: The birth of their first child filled them with overwhelming happiness.
- ترجمه: تولد اولین فرزندشان آنها را با شادی فراوان پر کرد.
این کالوکیشنها همگی در موضوعات مرتبط با شادی، رفاه و احساسات استفاده میشوند و برای بهبود مهارتهای اسپیکینگ و رایتینگ در آزمون آیلتس بسیار مفید هستند.
سخن آخر
لغات آیلتس تاپیک خوشبختی را به همراه جمله و ترجمه فارسی با هم دیدیم. این تاپیک از رایج ترین سوالات آیلتس و تافل بوده است و پیشنهاد میکنیم تمرین زیادی با آن داشته باشید. این آموزش را برای مطالعه بیشتر در همین زمینه از یکی از سایت های معتبر آموزش زبان انگلیسی به شما عزیزان پیشنهاد میکنیم. ضمنا هر سوالی برای شما مطرح هست با در بخش کامنت ها در همین صفحه یا در گروه آموزش رایگان آیلتس ما در تلگرام حتما مطرح بفرمایید ❤️