جستجو

کلمات آیلتس موضوع سیاست و حقوق (Law and Politics)

کلمات آیلتس موضوع سیاست و حقوق

کلمات ضروری آیلتس موضوع حقوق و سیاست

IELTS Vocabulary Law, Politics and Government

کلمات آیلتس موضوع حقوق و سیاست یکی از رایج ترین کلمات در آزمون آیلتس به شمار میرود. در اینجا 50 کلمه پرتکرار و ضروری مرتبط با موضوع حقوق و سیاست (Law and Politics) برای آزمون آیلتس، همراه با معنی فارسی، تلفظ و یک جمله نمونه آورده شده است.  فهرست 2000 کلمه و عبارت ضروری آیلتس که 20 تاپیک اصلی آیلتس را به صورت کامل در خود جای داده پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

کلمات و اصطلاحات کاربردی آیلتس موضوع حقوق و سیاست

در زیر 50 کلمه پرتکرار و ضروری مرتبط با موضوع حقوق و سیاست (Law and Politics) برای آزمون آیلتس، همراه با معنی فارسی، تلفظ و جمله‌های نمونه آورده شده است:

1. Constitution /ˌkɒnstɪˈtjuːʃən/
معنی: قانون اساسی
جمله: The constitution guarantees freedom of speech.
ترجمه: قانون اساسی آزادی بیان را تضمین می‌کند.

2. Legislation /ˌlɛdʒɪsˈleɪʃən/
معنی: قانون‌گذاری
جمله: New legislation was introduced to improve road safety.
ترجمه: قانون جدیدی برای بهبود ایمنی جاده‌ها وضع شد.

3. Democracy /dɪˈmɒkrəsi/
معنی: دموکراسی
جمله: Democracy allows citizens to choose their leaders through voting.
ترجمه: دموکراسی به شهروندان اجازه می‌دهد تا رهبران خود را از طریق رای‌گیری انتخاب کنند.

4. Judiciary /dʒuˈdɪʃəri/
معنی: قوه قضائیه
جمله: The judiciary ensures that the laws are applied fairly.
ترجمه: قوه قضائیه اطمینان حاصل می‌کند که قوانین به طور عادلانه اجرا شوند.

5. Sovereignty /ˈsɒvrɪnti/
معنی: حاکمیت
جمله: Sovereignty means that a state can govern itself without external interference.
ترجمه: حاکمیت به این معنی است که یک دولت می‌تواند بدون دخالت خارجی خود را اداره کند.

6. Impeachment /ɪmˈpiːtʃmənt/
معنی: استیضاح
جمله: The president faced impeachment for misconduct.
ترجمه: رئیس‌جمهور به دلیل رفتار نامناسب با استیضاح مواجه شد.

7. Jurisdiction /ˌdʒʊərɪsˈdɪkʃən/
معنی: حوزه قضایی
جمله: This case falls under the jurisdiction of the local court.
ترجمه: این پرونده تحت صلاحیت قضایی دادگاه محلی است.

8. Arbitration /ˌɑːbɪˈtreɪʃən/
معنی: داوری
جمله: Arbitration was used to resolve the dispute.
ترجمه: برای حل اختلاف از داوری استفاده شد.

9. Diplomatic /ˌdɪpləˈmætɪk/
معنی: دیپلماتیک
جمله: Diplomatic relations between the two countries were restored.
ترجمه: روابط دیپلماتیک بین دو کشور احیا شد.

10. Amendment /əˈmɛndmənt/
معنی: اصلاحیه
جمله: An amendment to the constitution was proposed.
ترجمه: اصلاحیه‌ای به قانون اساسی پیشنهاد شد.

11. Legislature /ˈlɛdʒɪsleɪtʃər/
معنی: قوه مقننه
جمله: The legislature passed the new law last week.
ترجمه: قوه مقننه قانون جدید را هفته گذشته تصویب کرد.

12. Bill /bɪl/
معنی: لایحه
جمله: The government introduced a new bill on healthcare reform.
ترجمه: دولت لایحه جدیدی در مورد اصلاحات بهداشتی ارائه کرد.

13. Sanction /ˈsæŋkʃən/
معنی: تحریم
جمله: Economic sanctions were imposed on the country.
ترجمه: تحریم‌های اقتصادی علیه آن کشور اعمال شد.

14. Referendum /ˌrɛfəˈrɛndəm/
معنی: همه‌پرسی
جمله: A referendum was held to decide on the new policy.
ترجمه: همه‌پرسی برای تصمیم‌گیری در مورد سیاست جدید برگزار شد.

15. Alliance /əˈlaɪəns/
معنی: اتحاد
جمله: Several countries formed an alliance for mutual defense.
ترجمه: چندین کشور برای دفاع متقابل اتحادی تشکیل دادند.

16. Advocate /ˈædvəkeɪt/
معنی: مدافع
جمله: He is an advocate for human rights.
ترجمه: او مدافع حقوق بشر است.

17. Bureaucracy /bjʊəˈrɒkrəsi/
معنی: دیوان‌سالاری
جمله: The project was delayed due to government bureaucracy.
ترجمه: پروژه به دلیل دیوان‌سالاری دولتی به تأخیر افتاد.

18. Coalition /ˌkəʊəˈlɪʃən/
معنی: ائتلاف
جمله: The political parties formed a coalition to win the election.
ترجمه: احزاب سیاسی برای پیروزی در انتخابات یک ائتلاف تشکیل دادند.

19. Dictatorship /dɪkˈteɪtəʃɪp/
معنی: دیکتاتوری
جمله: The country was ruled by a dictatorship for decades.
ترجمه: این کشور برای دهه‌ها توسط دیکتاتوری اداره می‌شد.

20. Executive /ɪɡˈzɛkjʊtɪv/
معنی: قوه مجریه
جمله: The executive branch is responsible for enforcing laws.
ترجمه: قوه مجریه مسئول اجرای قوانین است.

21. Habeas corpus /ˈheɪbiəs ˈkɔːrpəs/
معنی: حق حضور در دادگاه
جمله: The principle of habeas corpus protects individuals from unlawful detention.
ترجمه: اصل حق حضور در دادگاه از افراد در برابر بازداشت غیرقانونی محافظت می‌کند.

22. Preamble /ˈpriːæmbəl/
معنی: مقدمه (قانون اساسی)
جمله: The preamble of the constitution outlines the goals of the government.
ترجمه: مقدمه قانون اساسی اهداف دولت را بیان می‌کند.

23. Justice /ˈdʒʌstɪs/
معنی: عدالت
جمله: Everyone deserves justice, regardless of their background.
ترجمه: همه، بدون توجه به پیشینه خود، مستحق عدالت هستند.

24. Defendant /dɪˈfɛndənt/
معنی: متهم
جمله: The defendant pleaded not guilty to the charges.
ترجمه: متهم به اتهامات وارده اعتراف نکرد.

25. Plaintiff /ˈpleɪntɪf/
معنی: شاکی
جمله: The plaintiff filed a lawsuit against the company.
ترجمه: شاکی علیه شرکت شکایت کرد.

26. Verdict /ˈvɜːdɪkt/
معنی: حکم
جمله: The jury reached a unanimous verdict of guilty.
ترجمه: هیئت منصفه به طور متفق‌القول حکم گناهکار بودن را صادر کرد.

27. Lobby /ˈlɒbi/
معنی: لابی کردن
جمله: Corporations often lobby politicians to pass favorable laws.
ترجمه: شرکت‌ها اغلب سیاستمداران را برای تصویب قوانین مطلوب لابی می‌کنند.

28. Defendant /dɪˈfɛndənt/
معنی: متهم
جمله: The defendant denied all charges brought against him.
ترجمه: متهم تمام اتهامات وارده علیه خود را انکار کرد.

29. Verdict /ˈvɜːdɪkt/
معنی: حکم
جمله: The jury delivered a verdict of not guilty.
ترجمه: هیئت منصفه حکم بی‌گناهی را صادر کرد.

30. Prosecutor /ˈprɒsɪkjuːtər/
معنی: دادستان
جمله: The prosecutor presented the evidence against the accused.
ترجمه: دادستان شواهد را علیه متهم ارائه کرد.

31. Parliament /ˈpɑːləmənt/
معنی: پارلمان
جمله: Parliament passed a new law on education reform.
ترجمه: پارلمان قانون جدیدی در مورد اصلاحات آموزشی تصویب کرد.

32. Ballot /ˈbælət/
معنی: رای‌گیری
جمله: Citizens cast their ballots in the election yesterday.
ترجمه: شهروندان دیروز در انتخابات رای خود را به صندوق انداختند.

33. Prohibition /ˌprəʊɪˈbɪʃən/
معنی: ممنوعیت
جمله: The prohibition of smoking in public places has been widely enforced.
ترجمه: ممنوعیت سیگار کشیدن در اماکن عمومی به طور گسترده اجرا شده است.

34. Reform /rɪˈfɔːm/
معنی: اصلاح
جمله: The government announced plans for healthcare reform.
ترجمه: دولت برنامه‌هایی برای اصلاحات بهداشتی اعلام کرد.

35. Poll /pəʊl/
معنی: نظرسنجی، رای‌گیری
جمله: Recent polls show a shift in public opinion on climate change.
ترجمه: نظرسنجی‌های اخیر نشان‌دهنده تغییر در افکار عمومی درباره تغییرات آب‌وهوایی است.

36. Transparency /trænsˈpærənsi/
معنی: شفافیت
جمله: Transparency in government is essential for maintaining public trust.
ترجمه: شفافیت در دولت برای حفظ اعتماد عمومی ضروری است.

37. Corruption /kəˈrʌpʃən/
معنی: فساد
جمله: The new government has promised to fight corruption.
ترجمه: دولت جدید قول داده است که با فساد مبارزه کند.

38. Campaign /kæmˈpeɪn/
معنی: کمپین
جمله: The candidate launched a campaign to raise awareness about climate change.
ترجمه: کاندیدا یک کمپین برای افزایش آگاهی در مورد تغییرات آب‌وهوایی راه‌اندازی کرد.

39. Ideology /ˌaɪdiˈɒlədʒi/
معنی: ایدئولوژی
جمله: Political ideologies often shape government policies.
ترجمه: ایدئولوژی‌های سیاسی اغلب سیاست‌های دولت را شکل می‌دهند.

40. Discrimination /dɪˌskrɪmɪˈneɪʃən/
معنی: تبعیض
جمله: Laws were enacted to prevent discrimination in the workplace.
ترجمه: قوانینی برای جلوگیری از تبعیض در محل کار تصویب شد.

41. Treaty /ˈtriːti/
معنی: معاهده
جمله: The two nations signed a peace treaty after years of conflict.
ترجمه: دو ملت پس از سال‌ها درگیری معاهده صلح امضا کردند.

42. Justice /ˈdʒʌstɪs/
معنی: عدالت
جمله: Everyone deserves access to justice.
ترجمه: همه افراد مستحق دسترسی به عدالت هستند.

43. Rule of law /ruːl əv lɔː/
معنی: حاکمیت قانون
جمله: The rule of law ensures that no one is above the law.
ترجمه: حاکمیت قانون تضمین می‌کند که هیچ‌کس بالاتر از قانون نیست.

44. Sovereign /ˈsɒvrɪn/
معنی: مستقل
جمله: Each country is a sovereign state with its own government.
ترجمه: هر کشور یک دولت مستقل با حکومت خود است.

45. Subpoena /səˈpiːnə/
معنی: احضاریه
جمله: The witness received a subpoena to appear in court.
ترجمه: شاهد احضاریه‌ای برای حضور در دادگاه دریافت کرد.

46. Defendant /dɪˈfɛndənt/
معنی: متهم
جمله: The defendant was found not guilty.
ترجمه: متهم بی‌گناه شناخته شد.

47. Lobbyist /ˈlɒbiɪst/
معنی: لابی‌گر
جمله: Lobbyists try to influence government decisions on behalf of their clients.
ترجمه: لابی‌گرها سعی می‌کنند تصمیمات دولت را به نفع موکلان خود تحت تأثیر قرار دهند.

48. Civil rights /ˈsɪvəl raɪts/
معنی: حقوق مدنی
جمله: Civil rights activists fought for equality and justice.
ترجمه: فعالان حقوق مدنی برای برابری و عدالت مبارزه کردند.

49. Magistrate /ˈmædʒɪstreɪt/
معنی: قاضی دادگاه بدوی
جمله: The magistrate issued a warrant for the suspect’s arrest.
ترجمه: قاضی دادگاه بدوی حکم دستگیری مظنون را صادر کرد.

50. Mandate /ˈmændeɪt/
معنی: اختیار، ماموریت
جمله: The new government has a strong mandate to implement reforms.
ترجمه: دولت جدید اختیار قوی برای اجرای اصلاحات دارد.

50 لغت گلچین شده از کلمات آیلتس موضوع سیاست و حقوق را با هم دیدیم. این کلمات از جمله اصطلاحات و مفاهیم کلیدی در زمینه حقوق و سیاست هستند که در آزمون آیلتس ممکن است به کار روند و آشنایی با آن‌ها می‌تواند به تقویت مهارت‌های زبانی شما در این زمینه کمک کند. در این زمینه میتوانید این آموزش را هم دنبال بفرمایید.

  

  

5 1 رای
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

بهترین زمان برای یادگیری...

فرصت را از دست ندهید و در کلاس‌های آنلاین آیلتس ثبت نام کنید. شروع کلاس‌ها از هفته اول مهر

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر تماس حاصل کنید و اخبار آیلتس 2 را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید.