لغات و عبارت های کلیدی آیلتس برای موضوع حمل و نقل
IELTS Transportation Vocabulary and Key Words
لغات آیلتس موضوع حمل و نقل یکی 20 گروه اصلی کلیدواژه های کاملا ضروری آیلتس برای نمره بالا هستند. در اینجا 50 کلمه پرتکرار و ضروری مرتبط با موضوع حمل و نقل (Transportation) برای آزمون آیلتس، همراه با معنی فارسی، تلفظ و یک جمله نمونه آورده شده است. فهرست 2000 کلمه و عبارت ضروری آیلتس که 20 تاپیک اصلی آیلتس را شامل میشود پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
لغات ضروری آیلتس درباره موضوع حمل و نقل (Transportation)
1. Vehicle /ˈviːɪkl/
معنی: وسیله نقلیه
جمله: Electric vehicles are becoming more popular.
ترجمه: وسایل نقلیه برقی در حال محبوبتر شدن هستند.
2. Traffic /ˈtræfɪk/
معنی: ترافیک
جمله: The city faces heavy traffic during rush hours.
ترجمه: شهر در ساعات اوج ترافیک سنگینی دارد.
3. Congestion /kənˈdʒɛstʃən/
معنی: ازدحام، تراکم
جمله: Traffic congestion is a major issue in urban areas.
ترجمه: تراکم ترافیک یک مشکل بزرگ در مناطق شهری است.
4. Infrastructure /ˈɪnfrəˌstrʌktʃər/
معنی: زیرساخت
جمله: The government is investing in transportation infrastructure.
ترجمه: دولت در زیرساختهای حمل و نقل سرمایهگذاری میکند.
5. Public Transport /ˈpʌblɪk ˈtrænspɔːrt/
معنی: حمل و نقل عمومی
جمله: Public transport is more environmentally friendly than private cars.
ترجمه: حمل و نقل عمومی نسبت به خودروهای شخصی دوستدار محیط زیست است.
6. Commuter /kəˈmjuːtər/
معنی: رفت و آمد کننده
جمله: Many commuters take the train to work.
ترجمه: بسیاری از رفت و آمدکنندگان با قطار به محل کار میروند.
7. Traffic Jam /ˈtræfɪk dʒæm/
معنی: ترافیک سنگین
جمله: We were stuck in a traffic jam for two hours.
ترجمه: ما دو ساعت در ترافیک سنگین گیر کرده بودیم.
8. Toll /təʊl/
معنی: عوارض
جمله: Drivers must pay a toll to use the highway.
ترجمه: رانندگان باید برای استفاده از بزرگراه عوارض پرداخت کنند.
9. Emission /ɪˈmɪʃən/
معنی: انتشار، آلایندگی
جمله: Reducing car emissions is vital for improving air quality.
ترجمه: کاهش آلایندگی خودروها برای بهبود کیفیت هوا ضروری است.
10. Highway /ˈhaɪweɪ/
معنی: بزرگراه
جمله: The highway connects the city to the suburbs.
ترجمه: بزرگراه شهر را به حومه شهر متصل میکند.
11. Pedestrian /pəˈdɛstrɪən/
معنی: عابر پیاده
جمله: Pedestrians should always use the crosswalk.
ترجمه: عابران پیاده همیشه باید از خط عابر پیاده استفاده کنند.
12. Cycle Lane /ˈsaɪkəl leɪn/
معنی: مسیر دوچرخه
جمله: The city has added more cycle lanes to promote biking.
ترجمه: شهر مسیرهای دوچرخه بیشتری برای ترویج دوچرخهسواری ایجاد کرده است.
13. Carpooling /ˈkɑːrpʊlɪŋ/
معنی: اشتراک خودرو
جمله: Carpooling can help reduce traffic and pollution.
ترجمه: اشتراک خودرو میتواند به کاهش ترافیک و آلودگی کمک کند.
14. Freight /freɪt/
معنی: حمل و نقل کالا
جمله: Freight trains are used to transport goods across the country.
ترجمه: قطارهای باربری برای حمل کالا در سراسر کشور استفاده میشوند.
15. Aviation /ˌeɪviˈeɪʃən/
معنی: هوانوردی
جمله: Aviation plays a key role in international travel.
ترجمه: هوانوردی نقش کلیدی در سفرهای بینالمللی ایفا میکند.
16. Subway /ˈsʌbweɪ/
معنی: مترو
جمله: The subway is the fastest way to travel across the city.
ترجمه: مترو سریعترین راه برای سفر در سطح شهر است.
17. Parking Lot /ˈpɑːrkɪŋ lɒt/
معنی: پارکینگ
جمله: Finding a parking lot in the city center can be difficult.
ترجمه: پیدا کردن پارکینگ در مرکز شهر میتواند دشوار باشد.
18. Roundabout /ˈraʊndəˌbaʊt/
معنی: میدان
جمله: Roundabouts help to improve traffic flow.
ترجمه: میدانها به بهبود جریان ترافیک کمک میکنند.
19. License /ˈlaɪsəns/
معنی: گواهینامه
جمله: You need a driving license to operate a vehicle.
ترجمه: شما به گواهینامه رانندگی برای راندن وسیله نقلیه نیاز دارید.
20. Traffic Light /ˈtræfɪk laɪt/
معنی: چراغ راهنمایی
جمله: Always stop when the traffic light is red.
ترجمه: همیشه وقتی چراغ راهنمایی قرمز است توقف کنید.
21. Ferry /ˈfɛri/
معنی: کشتی مسافربری
جمله: We took the ferry to cross the river.
ترجمه: ما از کشتی مسافربری برای عبور از رودخانه استفاده کردیم.
22. Gridlock /ˈɡrɪdlɒk/
معنی: بنبست ترافیکی
جمله: The city suffers from gridlock during rush hour.
ترجمه: شهر در ساعات اوج با بنبست ترافیکی مواجه است.
23. Navigation /ˌnævɪˈɡeɪʃən/
معنی: ناوبری
جمله: GPS is essential for modern vehicle navigation.
ترجمه: GPS برای ناوبری وسایل نقلیه مدرن ضروری است.
24. Speed Limit /spiːd ˈlɪmɪt/
معنی: محدودیت سرعت
جمله: Always obey the speed limit to avoid accidents.
ترجمه: همیشه به محدودیت سرعت توجه کنید تا از تصادفات جلوگیری شود.
25. Air Traffic Control /ɛər ˈtræfɪk kənˈtrəʊl/
معنی: کنترل ترافیک هوایی
جمله: Air traffic control ensures the safe movement of aircraft.
ترجمه: کنترل ترافیک هوایی حرکت ایمن هواپیماها را تضمین میکند.
26. Intersection /ˌɪntərˈsɛkʃən/
معنی: تقاطع
جمله: Be careful when driving through intersections.
ترجمه: هنگام رانندگی از تقاطعها مراقب باشید.
27. Accident /ˈæksɪdənt/
معنی: تصادف
جمله: The accident caused a major traffic delay.
ترجمه: تصادف باعث تأخیر زیاد در ترافیک شد.
28. Tunnel /ˈtʌnəl/
معنی: تونل
جمله: The tunnel goes under the river.
ترجمه: تونل زیر رودخانه میرود.
29. Railway /ˈreɪlweɪ/
معنی: راهآهن
جمله: The railway connects the major cities.
ترجمه: راهآهن شهرهای بزرگ را به هم متصل میکند.
30. Platform /ˈplætfɔːrm/
معنی: سکو (ایستگاه قطار)
جمله: The train arrives at platform 3.
ترجمه: قطار در سکوی 3 وارد میشود.
31. Cargo /ˈkɑːɡəʊ/
معنی: بار
جمله: The ship was carrying a large cargo of goods.
ترجمه: کشتی محموله بزرگی از کالاها را حمل میکرد.
32. Route /ruːt/
معنی: مسیر
جمله: The shortest route to the city center is via the highway.
ترجمه: کوتاهترین مسیر به مرکز شهر از طریق بزرگراه است.
33. Port /pɔːrt/
معنی: بندر
جمله: The port handles hundreds of ships each day.
ترجمه: بندر هر روز صدها کشتی را جابهجا میکند.
34. Departure /dɪˈpɑːrtʃər/
معنی: حرکت
جمله: The departure of the train is scheduled for 10 AM.
ترجمه: حرکت قطار برای ساعت ۱۰ صبح برنامهریزی شده است.
35. Arrival /əˈraɪvəl/
معنی: ورود
جمله: The arrival of the flight was delayed due to bad weather.
ترجمه: ورود پرواز به دلیل بدی هوا به تأخیر افتاد.
36. Overpass /ˈoʊvərˌpæs/
معنی: پل هوایی
جمله: The overpass allows cars to bypass the busy intersection.
ترجمه: پل هوایی به خودروها اجازه میدهد تا از تقاطع شلوغ عبور کنند.
37. Seatbelt /ˈsiːtbɛlt/
معنی: کمربند ایمنی
جمله: Always wear your seatbelt while driving.
ترجمه: هنگام رانندگی همیشه کمربند ایمنی خود را ببندید.
38. Traffic Sign /ˈtræfɪk saɪn/
معنی: علائم راهنمایی و رانندگی
جمله: Drivers must follow all traffic signs to avoid accidents.
ترجمه: رانندگان باید از تمامی علائم راهنمایی و رانندگی پیروی کنند تا از تصادفات جلوگیری شود.
39. Fuel /ˈfjuːəl/
معنی: سوخت
جمله: The car runs on diesel fuel.
ترجمه: این خودرو با سوخت دیزل کار میکند.
40. Car Rental /ˈkɑːr ˈrɛntəl/
معنی: کرایه خودرو
جمله: We decided to use a car rental service during our vacation.
ترجمه: ما تصمیم گرفتیم در طول تعطیلات از خدمات کرایه خودرو استفاده کنیم.
41. Motorway /ˈməʊtərweɪ/
معنی: آزادراه
جمله: The motorway connects the capital to the northern regions.
ترجمه: آزادراه پایتخت را به مناطق شمالی متصل میکند.
42. Ferry Terminal /ˈfɛri ˈtɜːrmɪnəl/
معنی: پایانه کشتی
جمله: The ferry terminal is located at the edge of the city.
ترجمه: پایانه کشتی در حاشیه شهر قرار دارد.
43. Traffic Enforcement /ˈtræfɪk ɪnˈfɔːrsmənt/
معنی: اجرای قوانین راهنمایی و رانندگی
جمله: Traffic enforcement cameras have reduced speeding violations.
ترجمه: دوربینهای اجرای قوانین راهنمایی و رانندگی تخلفات سرعت را کاهش دادهاند.
44. Pedestrian Crossing /pəˈdɛstrɪən ˈkrɒsɪŋ/
معنی: خط عابر پیاده
جمله: Drivers must stop at pedestrian crossings.
ترجمه: رانندگان باید در خط عابر پیاده توقف کنند.
45. Road Safety /roʊd ˈseɪfti/
معنی: ایمنی جاده
جمله: The government has launched a campaign to promote road safety.
ترجمه: دولت کمپینی برای ترویج ایمنی جادهای راهاندازی کرده است.
46. Ride-sharing /ˈraɪdʃɛərɪŋ/
معنی: اشتراک خودرو
جمله: Ride-sharing services like Uber have become very popular.
ترجمه: خدمات اشتراک خودرو مانند اوبر بسیار محبوب شدهاند.
47. Timetable /ˈtaɪmˌteɪbl/
معنی: جدول زمانی
جمله: The bus timetable shows that the next bus arrives in 10 minutes.
ترجمه: جدول زمانی اتوبوس نشان میدهد که اتوبوس بعدی تا ۱۰ دقیقه دیگر میرسد.
48. Maritime /ˈmærɪtaɪm/
معنی: دریایی
جمله: Maritime transport is crucial for international trade.
ترجمه: حمل و نقل دریایی برای تجارت بینالمللی بسیار مهم است.
49. Cruise /kruːz/
معنی: سفر دریایی
جمله: They went on a luxury cruise around the Mediterranean.
ترجمه: آنها به یک سفر دریایی لوکس در اطراف مدیترانه رفتند.
50. Electric Vehicle /ɪˈlɛktrɪk ˈviːɪkl/
معنی: خودروی برقی
جمله: Electric vehicles are seen as the future of transportation.
ترجمه: خودروهای برقی به عنوان آینده حمل و نقل در نظر گرفته میشوند.
50 مورد از لغات آیلتس در خصوص تاپیک حمل و نقل را با هم دیدیم. این کلمات از جمله اصطلاحات کلیدی در موضوع حمل و نقل هستند که میتوانند در آزمون آیلتس مفید واقع شوند. این مطلب را بعنوان مطالعه تکمیلی به شما عزیزان پیشنهاد میکنیم. در پایان کانال تلگرام آموزش لغات آیلتس ما به صورت روزانه مطاب جدیدی در این خصوص منتشر میکند که بدون شک مورد توجه شما عزیزان خواهد بود.