معنی، کاربرد و مثالهای اصطلاح “Left Holding the Baby” در زبان انگلیسی
عبارت “left holding the baby” به معنی شخصی است که بدون میل خود مسئولیت کامل یک مشکل یا کاری را برعهده بگیرد، بهخصوص وقتی دیگران که باید کمک میکردند، کنار کشیدهاند یا فرار کردهاند. به ربان ساده، کسی که آخر سر مجبور میشود همهی مسئولیت را به تنهایی تحمل کند، “left holding the baby” شده است. این اصطلاح از تصویر مادری گرفته شده که نوزادی را در آغوش دارد؛ نوزادی که شاید دیگران در ابتدا با آن درگیر بودند ولی در نهایت، مادر تنها مانده و مسئولیت کامل نگهداری بر دوش اوست. این تصویر به طور استعاری در موقعیتهای کاری، اجتماعی یا حتی شخصی به کار میرود. آموزش 500 اصطلاح کاربردی انگلیسی با ترجمه فارسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
کاربرد در زبان انگلیسی
اصطلاح left holding the baby در زبان انگلیسی در شرایطی استفاده میشود که:
فردی ناخواسته مسئول تمام مشکلات یا نتایج منفی میشود.
کسی که باید شریک یا مسئول باشد، عقبنشینی کرده یا فرار کرده است.
در کارهای تیمی، پروژهها یا حتی روابط شخصی به کار میرود.
بیشتر در مکالمات غیررسمی و نیمهرسمی رایج است، اما در متون رسمی هم قابل استفاده است.
این اصطلاح بار احساسی منفی دارد و معمولاً نارضایتی یا حس قربانی شدن را منتقل میکند.
ساختار گرامری:
به صورت passive استفاده میشود:
be left holding the baby
- زمانهای مختلف:
حال ساده: He is always left holding the baby.
گذشته: She was left holding the baby after the project failed.
حال کامل: They have been left holding the baby many times.
۲۰ مثال برای left holding the baby با معنی فارسی
1. She was left holding the baby after her colleagues abandoned the project.
او پس از کنار کشیدن همکارانش مجبور شد مسئولیت پروژه را به تنهایی برعهده بگیرد.
2. When the deal went wrong, I was left holding the baby.
وقتی معامله به مشکل خورد، من تنها کسی بودم که بار مسئولیت را به دوش کشیدم.
3. Don’t trust him; you’ll end up left holding the baby.
به او اعتماد نکن؛ آخرش تو میمانی و همهی دردسرها.
4. After the team left, John was left holding the baby.
بعد از اینکه تیم رفت، جان با تمام مسئولیت تنها ماند.
5. I always get left holding the baby when things go south.
هر وقت اوضاع خراب میشود، همیشه منم که مسئولیتش را برعهده میگیرم.
6. She felt betrayed when she was left holding the baby.
وقتی تنها گذاشته شد، احساس خیانت کرد.
7. The manager disappeared, and we were left holding the baby.
مدیر ناپدید شد و ما مجبور شدیم همه کارها را انجام دهیم.
8. He quit suddenly and left me holding the baby.
او ناگهانی استعفا داد و مسئولیت را به من سپرد.
9. In the end, it was the junior staff left holding the baby.
در نهایت، کارکنان تازهکار بودند که مسئولیت را به دوش کشیدند.
10. She’s smart enough not to be left holding the baby again.
او به اندازه کافی باهوش است که دوباره در این دام نیفتد.
11. The investors pulled out, and the company was left holding the baby.
سرمایهگذاران کنار کشیدند و شرکت تنها ماند با تمام مشکلات.
12. I warned you — now you’re left holding the baby.
بهت هشدار دادم — حالا تو ماندی و بار مسئولیت.
13. Why am I always left holding the baby while others get credit?
چرا همیشه من مسئولیت را بر عهده دارم در حالی که بقیه تحسین میشوند؟
14. After the partnership dissolved, she was left holding the baby.
پس از فسخ شراکت، او تنها ماند با همهی تعهدات.
15. He left the country, and we were left holding the baby.
او از کشور رفت و ما با همه مشکلات تنها ماندیم.
16. The boss promised support, but I was left holding the baby.
رئیس قول حمایت داد ولی در نهایت من تنها ماندم.
17. They bailed out, and I was left holding the baby.
آنها عقب کشیدند و من با تمام کارها تنها ماندم.
18. She regrets trusting them — now she’s left holding the baby.
او از اعتماد به آنها پشیمان است — حالا خودش مانده با همه مسئولیتها.
19. Whenever there’s a crisis, he’s left holding the baby.
هر وقت بحران پیش میآید، او میماند با همه کارها.
20. You should have seen this coming — now you’re left holding the baby.
باید این را پیشبینی میکردی — حالا تو تنها ماندی.
اصطلاحات مشابه با “Left Holding the Baby”
در زبان انگلیسی، چند اصطلاح دیگر هم وجود دارد که معنای مشابهی با left holding the baby دارند:
1. Thrown under the bus
معنی: کسی را قربانی کردن برای نجات خود یا منافع شخصی
مثال: When the project failed, they threw him under the bus.
ترجمه: وقتی پروژه شکست خورد، او را قربانی کردند.
2. Carry the can
معنی: مسئولیت چیزی را برعهده گرفتن، اغلب بدون عدالت
مثال: She had to carry the can for the team’s mistakes.
ترجمه: او مجبور شد بار اشتباهات تیم را به دوش بکشد.
3. Take the fall
معنی: تقصیر چیزی را پذیرفتن، معمولاً برای دیگران
مثال: He took the fall for the whole team.
ترجمه: او مسئولیت اشتباه تیم را پذیرفت.
استفاده از “Left Holding the Baby” در اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس
اسپیکینگ آیلتس
استفاده از اصطلاحات پیشرفته مانند left holding the baby در اسپیکینگ آیلتس میتواند نمره شما را در معیار Lexical Resource و Fluency به شدت افزایش دهد. فقط باید مطمئن شوید که استفاده از آن طبیعی و مرتبط با موضوع باشد.
نمونه پاسخ اسپیکینگ:
“In one of my previous jobs, I was left holding the baby when my team leader resigned unexpectedly. It taught me a lot about responsibility, but it was extremely stressful.”
رایتینگ آیلتس
در رایتینگ Task 2، اگر موضوع مقاله درباره کار تیمی، مسئولیتپذیری یا مشکلات مدیریتی باشد، استفاده از این اصطلاح میتواند نشاندهندهی تسلط شما بر زبان پیشرفته باشد.
نمونه جمله در رایتینگ:
“In poorly managed organizations, employees are often left holding the baby when leadership fails to take responsibility.”
مطالبی برای مطالعه بیشتر
انتقاد از معلم (نمونه سوالات رایتینگ آیلتس با جواب)
مسئولیت در برابر سلامتی (Discuss both views)
ویدیو و فایل صوتی 1200 لغت پر تکرار آیلتس
مسئولیت دولت خدمات عمومی (IELTS Double Question Essay)
نتیجهگیری
در اینجا معنی left holding the baby (با 20 مثال) را با هم دیدم. اصطلاح left holding the baby یکی از عبارات پرکاربرد و پرمعنا در زبان انگلیسی است که بیانگر احساس تنهایی و مسئولیت ناخواسته است. این اصطلاح هم در زبان رسمی و هم در مکالمههای روزمره کاربرد زیادی دارد. یادگیری و استفاده از چنین اصطلاحاتی نه تنها دایره لغات شما را گسترش میدهد، بلکه باعث میشود در آزمونهایی مانند آیلتس، به ویژه در معیار واژگان پیشرفته و طبیعی بودن زبان نمرهی بهتری بگیرید.
در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.