انشا 1000 کلمه ای انگلیسی درباره “تولد خودم”
در اینجا یک انشا یا لکچر انگلیسی درباره موضوع “تولد خودم” در 1000 کلمه و سطح متوسط یا intermediate را با هم میبینیم. ترجمه فارسی هر پاراگراف زیر آن نوشته شده و در ادامه مهم ترین لغات آکادمیک این لکچر به صورت جداگانه معنی شده و مثال های تکمیلی برای آن نوشته شده است. لکچر های انگلیسی بیشتر برای دیگر تاپیک ها را در همین وبسایت دنبال بفرمایید. دانلود رایگان 1000 داستان کوتاه انگلیسی سطح مقدماتی تا پیشرفته پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
انشا انگلیسی 6 پاراگرافی انگلیسی درباره “تولد خودم” با ترجمه فارسی
The Day I Was Born: A Special Memory
The day I was born is a significant event in my life, even though I don’t remember it myself. My parents have told me many stories about that day, and it feels like a special part of my history. I was born in a small hospital in my hometown, on a sunny morning in spring. My parents say that the moment they saw me, they felt an overwhelming sense of love and joy. This day marked the beginning of my journey in this world.
روزی که من به دنیا آمدم یک رویداد مهم در زندگی من است، حتی اگر خودم آن را به خاطر ندارم. پدر و مادرم داستانهای زیادی درباره آن روز برایم تعریف کردهاند، و این روز مانند بخشی ویژه از تاریخچه من احساس میشود. من در یک بیمارستان کوچک در زادگاهم، در یک صبح آفتابی بهاری به دنیا آمدم. پدر و مادرم میگویند لحظهای که مرا دیدند، احساس عشق و شادی زیادی کردند. این روز آغاز سفر من در این جهان بود.
My parents had been preparing for my arrival for months. They had decorated my room with soft colors and filled it with toys and books. My mother often tells me how excited she was to meet me, and my father says he couldn’t stop smiling when he held me for the first time. They say I was a calm baby, and I rarely cried. My birth brought happiness not only to my parents but also to my grandparents and extended family.
پدر و مادرم برای ماهها آماده ورود من بودند. آنها اتاق من را با رنگهای ملایم تزئین کرده بودند و آن را پر از اسباببازی و کتاب کرده بودند. مادرم اغلب به من میگوید چقدر هیجانزده بود که مرا ببیند، و پدرم میگوید وقتی برای اولین بار مرا در آغوش گرفت، نمیتوانست جلوی لبخندش را بگیرد. آنها میگویند من یک نوزاد آرام بودم و به ندرت گریه میکردم. تولد من نه تنها برای پدر و مادرم، بلکه برای پدربزرگ و مادربزرگ و خانواده گستردهام نیز شادی به ارمغان آورد.
The first few months of my life were filled with new experiences for both me and my parents. My mother says I was a curious baby, always looking around and trying to understand the world. I learned to smile, laugh, and recognize the faces of my family members. My father says that my first smile was one of the happiest moments of his life. These small milestones were precious and brought my family closer together.
چند ماه اول زندگی من پر از تجربیات جدید هم برای من و هم برای پدر و مادرم بود. مادرم میگوید من یک نوزاد کنجکاو بودم، همیشه به اطراف نگاه میکردم و سعی میکردم دنیا را درک کنم. یاد گرفتم لبخند بزنم، بخندم و چهره اعضای خانوادهام را تشخیص دهم. پدرم میگوید اولین لبخند من یکی از شادترین لحظات زندگیاش بود. این نقاط عطف کوچک گرانبها بودند و خانوادهام را به هم نزدیکتر کردند.
As I grew older, I began to understand the importance of my birthday. It wasn’t just a day to celebrate with cake and presents; it was a day to reflect on my life and the people who have supported me. Every year, my family gathers to celebrate my birthday, and we share stories about my childhood. These celebrations remind me of how much I am loved and how far I have come since the day I was born.
همانطور که بزرگتر شدم، شروع به درک اهمیت تولدم کردم. این فقط یک روز برای جشن گرفتن با کیک و هدیه نبود؛ بلکه روزی بود برای تأمل در زندگیام و افرادی که از من حمایت کردهاند. هر سال، خانوادهام جمع میشوند تا تولدم را جشن بگیرند، و ما داستانهایی درباره دوران کودکیام به اشتراک میگذاریم. این جشنها به من یادآوری میکنند که چقدر دوست داشته میشوم و از روزی که به دنیا آمدم چقدر پیشرفت کردهام.
One of my favorite traditions is looking at old photos and videos from my early years. My parents have kept a detailed record of my childhood, and it’s amazing to see how much I’ve changed over time. From my first steps to my first day at school, these memories are treasured by my family. They remind me of the love and care that have shaped me into the person I am today.
یکی از سنتهای مورد علاقه من، نگاه کردن به عکسها و ویدیوهای قدیمی از سالهای اولیه زندگیام است. پدر و مادرم یک سابقه دقیق از دوران کودکیام نگه داشتهاند، و دیدن این که چقدر در طول زمان تغییر کردهام شگفتانگیز است. از اولین قدمهایم تا اولین روز مدرسه، این خاطرات توسط خانوادهام گرامی داشته میشوند. آنها به من یادآوری میکنند که عشق و مراقبتهایی که من را به فردی که امروز هستم تبدیل کردهاند.
In conclusion, the day I was born is more than just a date on the calendar. It is a reminder of the love, hope, and dreams that my family had for me. Every year, as I celebrate my birthday, I feel grateful for the life I have and the people who have been part of my journey. My birth was the beginning of my story, and I am excited to see what the future holds.
در نتیجه، روزی که من به دنیا آمدم بیشتر از فقط یک تاریخ روی تقویم است. این یک یادآوری از عشق، امید و رویاهایی است که خانوادهام برای من داشتند. هر سال، وقتی تولدم را جشن میگیرم، برای زندگیای که دارم و افرادی که بخشی از سفر من بودهاند احساس قدردانی میکنم. تولد من آغاز داستان من بود، و من هیجانزدهام که ببینم آینده چه چیزی در خود دارد.
10 واژه آکادمیک گزینش شده از انشا انگلیسی بالا درباره تولد با معنی و مثال
- Significant
- Example: Graduation is a significant milestone in life.
- ترجمه: فارغالتحصیلی یک نقطه عطف مهم در زندگی است.
- Precious
- Example: Time is the most precious resource we have.
- ترجمه: زمان گرانبهاترین منبعی است که داریم.
- Record
- Example: Keeping a record of your expenses helps with budgeting.
- ترجمه: نگه داشتن سابقه هزینهها به بودجهبندی کمک میکند.
- Treasured
- Example: Family photos are treasured memories.
- ترجمه: عکسهای خانوادگی خاطرات گرامی هستند.
- Journey
- Example: Life is a journey full of surprises.
- ترجمه: زندگی یک سفر پر از شگفتیها است.
- Celebrate
- Example: We celebrate birthdays with cake and gifts.
- ترجمه: ما تولدها را با کیک و هدیه جشن میگیریم.
- Reflect
- Example: It’s important to reflect on your achievements.
- ترجمه: مهم است که روی دستاوردهای خود تأمل کنید.
- Support
- Example: Friends provide emotional support during tough times.
- ترجمه: دوستان در زمانهای سخت حمایت عاطفی فراهم میکنند.
- Tradition
- Example: Family traditions create lasting memories.
- ترجمه: سنن خانوادگی خاطرات ماندگار ایجاد میکنند.
- Grateful
- Example: I am grateful for my family’s love and care.
- ترجمه: من برای عشق و مراقبت خانوادهام قدردان هستم.
سخن آخر
انشا انگلیسی درباره موضوع “تولد خودم” را با تحلیل لغات منتخب آن با هم دیدیم. در وب سایت انگلیسی لینگوا میتوانید 42 متن ساده انگلیسی درباره تاپیک های مختلف در سطوح مختلف را به صورت رایگان مطالعه بفرمایید. همچنین آموزش های روزانه لغات را در کانال تلگرامی ما دنبال بفرمایید.