50 پسوند و پیشوند در زبان انگلیسی
50 Examples of Prefixes and Suffixes
پسوند ها و پیشوند ها در زبان انگلیسی و امتحان آیلتس و تافل از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. به طور کلی، شناخت و استفاده صحیح از پسوندها و پیشوندها در زبان انگلیسی به یادگیری سریعتر، افزایش دایره واژگان و درک بهتر مفاهیم کمک میکند. و همچنین مهارتهای نوشتاری و گفتاری را تقویت مینماید. در اینجا 50 پسوند و پیشوند در زبان انگلیسی به همراه مثال و ترجمه ارائه شده است. در همین راستا پیشنهاد میکنیم حتما آموزش مربوط به ریشه های لاتین لغات انگلیسی را هم بازدید بفرمایید.
50 پسوند و پیشوند در زبان انگلیسی (با مثال، ترجمه و تلفظ)
پیشوندها (Prefixes)
- un-
معنی: نقیض (نه، ضد)
مثال: unhappy – ناراضی
ترجمه: She felt unhappy after the argument.
(او پس از مشاجره ناراضی بود.) - dis-
معنی: نقیض، عدم
مثال: disagree – مخالفت کردن
ترجمه: They disagree on many issues.
(آنها در بسیاری از مسائل مخالف هستند.) - re-
معنی: دوباره
مثال: rewrite – بازنویسی کردن
ترجمه: She had to rewrite the essay.
(او مجبور شد مقاله را بازنویسی کند.) - pre-
معنی: قبل از
مثال: preview – پیشنمایش
ترجمه: We watched a preview of the movie.
(ما پیشنمایشی از فیلم دیدیم.) - mis-
معنی: اشتباه
مثال: misunderstand – بد فهمیدن
ترجمه: He misunderstood her instructions.
(او دستورالعملهای او را بد فهمید.) - in-
معنی: نقیض (نه)
مثال: incomplete – ناقص
ترجمه: The project is still incomplete.
(پروژه همچنان ناقص است.) - im-
معنی: نقیض (نه)
مثال: impossible – غیرممکن
ترجمه: It’s impossible to finish on time.
(تمام کردن به موقع غیرممکن است.) - non-
معنی: بدون
مثال: nonstop – بیوقفه
ترجمه: The train runs nonstop to the city.
(قطار به طور بیوقفه به شهر میرود.) - sub-
معنی: زیر
مثال: subway – زیرزمینی (مترو)
ترجمه: We took the subway to the office.
(ما با مترو به دفتر رفتیم.) - inter-
معنی: بین
مثال: international – بینالمللی
ترجمه: She works for an international company.
(او برای یک شرکت بینالمللی کار میکند.) - over-
معنی: بیش از حد
مثال: overheat – بیش از حد داغ شدن
ترجمه: The engine overheated during the trip.
(موتور در طول سفر بیش از حد داغ شد.) - under-
معنی: کم
مثال: underrated – کمارزششده
ترجمه: This movie is underrated.
(این فیلم کمارزششده است.) - anti-
معنی: ضد
مثال: antibiotic – آنتیبیوتیک
ترجمه: The doctor prescribed antibiotics.
(پزشک آنتیبیوتیک تجویز کرد.) - bi-
معنی: دو
مثال: bilingual – دو زبانه
ترجمه: She is bilingual in French and English.
(او دو زبانه به فرانسه و انگلیسی است.) - co-
معنی: هم، با
مثال: cooperate – همکاری کردن
ترجمه: The teams need to cooperate to succeed.
(تیمها برای موفقیت نیاز به همکاری دارند.) - de-
معنی: جدا کردن، از بین بردن
مثال: defrost – یخزدایی کردن
ترجمه: You need to defrost the freezer.
(باید فریزر را یخزدایی کنید.) - ex-
معنی: قبلی
مثال: ex-president – رئیسجمهور سابق
ترجمه: He is the ex-president of the company.
(او رئیسجمهور سابق شرکت است.) - extra-
معنی: اضافی، فراتر
مثال: extraordinary – فوقالعاده
ترجمه: She has extraordinary talents.
(او استعدادهای فوقالعادهای دارد.) - fore-
معنی: پیش
مثال: forecast – پیشبینی کردن
ترجمه: The weather forecast predicts rain tomorrow.
(پیشبینی هواشناسی برای فردا باران را پیشبینی میکند.) - multi-
معنی: چند
مثال: multicultural – چندفرهنگی
ترجمه: We live in a multicultural society.
(ما در یک جامعه چندفرهنگی زندگی میکنیم.) - post-
معنی: بعد از
مثال: postgraduate – فوقلیسانس یا دکترا
ترجمه: He is doing his postgraduate studies in biology.
(او در حال تحصیل در مقطع فوقلیسانس در رشته زیستشناسی است.) - pro-
معنی: برای
مثال: pro-democracy – حامی دموکراسی
ترجمه: The group is pro-democracy.
(این گروه حامی دموکراسی است.) - semi-
معنی: نیمه
مثال: semicircle – نیمدایره
ترجمه: The chairs were arranged in a semicircle.
(صندلیها به صورت نیمدایره چیده شده بودند.) - trans-
معنی: عبور از
مثال: transatlantic – فراآتلانتیک
ترجمه: They took a transatlantic flight.
(آنها یک پرواز فراآتلانتیک داشتند.) - tri-
معنی: سه
مثال: triangle – مثلث
ترجمه: A triangle has three sides.
(یک مثلث سه ضلع دارد.)
پسوندها (Suffixes)
- -ness
معنی: حالت، کیفیت
مثال: happiness – خوشبختی
ترجمه: Her happiness was contagious.
(خوشبختی او مسری بود.) - -ment
معنی: عمل یا فرایند
مثال: development – توسعه
ترجمه: The development of the new app took several months.
(توسعه اپ جدید چندین ماه طول کشید.) - -ful
معنی: پر از
مثال: hopeful – امیدوار
ترجمه: She is hopeful about the future.
(او به آینده امیدوار است.) - -less
معنی: بدون
مثال: homeless – بیخانمان
ترجمه: The city is working to help homeless people.
(شهر در حال کمک به افراد بیخانمان است.) - -ly
معنی: به صورت
مثال: quickly – سریعاً
ترجمه: She quickly finished her homework.
(او به سرعت تکالیفش را تمام کرد.) - -er
معنی: کسی که
مثال: teacher – معلم
ترجمه: The teacher explained the lesson clearly.
(معلم درس را به وضوح توضیح داد.) - -or
معنی: کسی که
مثال: actor – بازیگر
ترجمه: He is a famous actor.
(او یک بازیگر معروف است.) - -ist
معنی: کسی که حرفهای است
مثال: artist – هنرمند
ترجمه: The artist painted a beautiful landscape.
(هنرمند یک منظره زیبا نقاشی کرد.) - -able
معنی: قابل
مثال: readable – خواندنی
ترجمه: The font is readable and clear.
(فونت خوانا و واضح است.) - -ible
معنی: قابل
مثال: visible – قابل مشاهده
ترجمه: The stars were visible in the night sky.
(ستارهها در آسمان شب قابل مشاهده بودند.) - -al
معنی: مربوط به
مثال: natural – طبیعی
ترجمه: The forest is a natural habitat for many animals.
(جنگل زیستگاه طبیعی بسیاری از حیوانات است.) - -ous
معنی: پر از
مثال: dangerous – خطرناک
ترجمه: The road was dangerous due to ice.
(جاده به دلیل یخ خطرناک بود.) - -ive
معنی: گرایش به
مثال: active – فعال
ترجمه: He leads an active lifestyle.
(او یک سبک زندگی فعال دارد.) - -tion
معنی: عمل یا حالت
مثال: celebration – جشن
ترجمه: The celebration lasted all night.
(جشن تمام شب ادامه داشت.) - -sion
معنی: عمل یا حالت
مثال: confusion – گیجی
ترجمه: There was confusion about the schedule.
(در مورد برنامه گیجی وجود داشت.) - -ity
معنی: حالت یا کیفیت
مثال: creativity – خلاقیت
ترجمه: Her creativity is inspiring.
(خلاقیت او الهامبخش است.) - -ence
معنی: حالت یا کیفیت
مثال: patience – صبر
ترجمه: Patience is important when dealing with children.
(صبر در برخورد با کودکان مهم است.) - -ance
معنی: حالت یا عمل
مثال: guidance – راهنمایی
ترجمه: The teacher offered guidance to the students.
(معلم به دانشآموزان راهنمایی ارائه داد.) - -ship
معنی: حالت یا وضعیت
مثال: friendship – دوستی
ترجمه: Their friendship has lasted for years.
(دوستی آنها سالها دوام داشته است.) - -hood
معنی: وضعیت
مثال: childhood – دوران کودکی
ترجمه: She had a happy childhood.
(او دوران کودکی شادی داشت.) - -ism
معنی: دکترین یا سیستم
مثال: realism – واقعگرایی
ترجمه: The painting reflects realism in its details.
(نقاشی واقعگرایی را در جزئیاتش منعکس میکند.) - -ist
معنی: فرد حرفهای
مثال: scientist – دانشمند
ترجمه: The scientist made an important discovery.
(دانشمند یک کشف مهم انجام داد.) - -en
معنی: تبدیل کردن به
مثال: strengthen – تقویت کردن
ترجمه: They are working to strengthen the bridge.
(آنها در حال کار برای تقویت پل هستند.) - -fy
معنی: تبدیل کردن به
مثال: clarify – شفافسازی کردن
ترجمه: Could you clarify your point?
(میتوانید نقطه نظر خود را شفافسازی کنید؟) - -ate
معنی: ایجاد کردن
مثال: activate – فعال کردن
ترجمه: The switch will activate the machine.
(کلید دستگاه را فعال میکند.)
مهم ترین پسوند پیشوند های زبان انگلیسی را با هم دیدیم. این فهرست به شما کمک میکند تا با Prefix و Suffix های رایج در زبان انگلیسی آشنا شوید و از آنها برای ساختن کلمات جدید استفاده کنید. این آموزش پیشنهاد ما به شما برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در این زمینه است. کانال تلگرام آموزش لغات آیلتس ما به صورت روزانه در همین زمینه مطالب جذابی ارایه میکند که امیدوارم برای شما سودمند باشد.