معنی The bottom line در زبان انگلیسی
عبارت “The Bottom Line” به معنی “نتیجه نهایی”، “خط پایانی” یا “نکته اصلی” است. این عبارت معمولاً برای بیان مهمترین نکته یا نتیجهگیری یک بحث، گزارش یا وضعیت استفاده میشود. در کسبوکار، “The Bottom Line” اغلب به سود یا زیان خالص یک شرکت اشاره دارد، اما در مکالمات روزمره، میتواند به معنای نتیجهگیری کلی یا نکته اصلی یک موضوع باشد.
آموزش 500 اصطلاح کاربردی انگلیسی با ترجمه فارسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
معنی و نحوه استفاده از “The Bottom Line”
- معنی: نتیجه نهایی، نکته اصلی یا سود/زیان خالص.
- نحوه استفاده: این عبارت معمولاً به عنوان یک اسم (Noun Phrase) استفاده میشود و میتواند در موقعیتهای رسمی و غیررسمی به کار رود.
20 مثال برای The bottom line با ترجمه فارسی
- The bottom line is that we need to increase sales to survive.
نکته اصلی این است که برای بقا باید فروش را افزایش دهیم. - After all the discussions, the bottom line is that we need more funding.
پس از همه بحثها، نتیجه نهایی این است که به بودجه بیشتری نیاز داریم. - The bottom line of the report shows a significant profit this quarter.
خط پایانی گزارش نشاندهنده سود قابل توجهی در این فصل است. - The bottom line is that we must reduce costs to stay competitive.
نکته اصلی این است که برای رقابتی ماندن باید هزینهها را کاهش دهیم. - The bottom line is that customer satisfaction is our top priority.
نکته اصلی این است که رضایت مشتری اولویت اصلی ما است. - The bottom line is that we cannot afford to make any more mistakes.
نتیجه نهایی این است که نمیتوانیم اشتباهات بیشتری مرتکب شویم. - The bottom line is that the project was a success despite the challenges.
نکته اصلی این است که پروژه علیرغم چالشها موفق بود. - The bottom line is that we need to focus on quality, not quantity.
نکته اصلی این است که باید روی کیفیت تمرکز کنیم، نه کمیت. - The bottom line is that the company needs to innovate to stay relevant.
نتیجه نهایی این است که شرکت باید نوآوری کند تا مرتبط بماند. - The bottom line is that we must meet the deadline at any cost.
نکته اصلی این است که باید به هر قیمتی مهلت را رعایت کنیم. - The bottom line is that the new policy will benefit everyone in the long run.
نتیجه نهایی این است که سیاست جدید در بلندمدت به نفع همه خواهد بود. - The bottom line is that we need to improve our communication.
نکته اصلی این است که باید ارتباطات خود را بهبود بخشیم. - The bottom line is that the team’s hard work paid off.
نتیجه نهایی این است که تلاش سخت تیم نتیجه داد. - The bottom line is that we must prioritize sustainability.
نکته اصلی این است که باید پایداری را در اولویت قرار دهیم. - The bottom line is that the product needs to be more user-friendly.
نتیجه نهایی این است که محصول باید کاربرپسندتر باشد. - The bottom line is that we need to invest in employee training.
نکته اصلی این است که باید در آموزش کارکنان سرمایهگذاری کنیم. - The bottom line is that the market demand has changed.
نتیجه نهایی این است که تقاضای بازار تغییر کرده است. - The bottom line is that we must adapt to new technologies.
نکته اصلی این است که باید با فناوریهای جدید سازگار شویم. - The bottom line is that the company’s reputation is at stake.
نتیجه نهایی این است که اعتبار شرکت در خطر است. - The bottom line is that we need to work together to achieve our goals.
نکته اصلی این است که برای دستیابی به اهدافمان باید با هم کار کنیم.
اصطلاحات مشابه با معانی نزدیک
- The Main Point: نکته اصلی
- مثال: The main point of the meeting was to discuss the budget.
نکته اصلی جلسه بحث درباره بودجه بود.
- مثال: The main point of the meeting was to discuss the budget.
- The Conclusion: نتیجهگیری
- مثال: The conclusion of the report was that more research is needed.
نتیجهگیری گزارش این بود که تحقیقات بیشتری لازم است.
- مثال: The conclusion of the report was that more research is needed.
- The Essence: جوهره
- مثال: The essence of his argument was that we need to act now.
جوهره استدلال او این بود که باید همین حالا اقدام کنیم.
- مثال: The essence of his argument was that we need to act now.
- The Key Takeaway: نکته کلیدی
- مثال: The key takeaway from the seminar was the importance of teamwork.
نکته کلیدی سمینار اهمیت کار تیمی بود.
- مثال: The key takeaway from the seminar was the importance of teamwork.
استفاده از “The Bottom Line” در اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس
در اسپیکینگ:
- این عبارت میتواند در بخشهایی از اسپیکینگ که نیاز به نتیجهگیری یا بیان نکته اصلی دارید، استفاده شود.
- مثال: “The bottom line is that we need to take immediate action to protect the environment.”
(نکته اصلی این است که باید برای محافظت از محیط زیست فوراً اقدام کنیم.)
در رایتینگ:
- در تسک ۲ رایتینگ آیلتس، میتوانید از این عبارت برای نتیجهگیری یا بیان نکته اصلی استدلال خود استفاده کنید.
- مثال: “The bottom line is that governments should invest more in renewable energy to combat climate change.”
(نکته اصلی این است که دولتها باید برای مبارزه با تغییرات آبوهوایی بیشتر در انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کنند.)
نتیجهگیری
عبارت “The Bottom Line” یک اصطلاح بسیار کاربردی در زبان انگلیسی است که در موقعیتهای مختلف، از جمله مکالمات روزمره، نوشتارهای رسمی و حتی آزمونهای بینالمللی مانند آیلتس، قابل استفاده است. این عبارت به شما کمک میکند تا نتیجهگیریها یا نکات اصلی خود را به شیوهای واضح و مؤثر بیان کنید. با یادگیری این عبارت و اصطلاحات مشابه، میتوانید مهارتهای زبانی خود را تقویت کرده و در موقعیتهای مختلف از آنها استفاده کنید. در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.