جستجو

معنی Self-inflicted (با 20 مثال)

معنی Self-Inflicted (با 20 مثال)

عبارت “Self-Inflicted” در زبان انگلیسی

عبارت “self-inflicted” در زبان انگلیسی به معنی چیزی است که فرد به‌طور عمدی یا ناخودآگاه به خود وارد کرده است. این اصطلاح به‌ویژه در مواقعی که فرد خود را آسیب می‌زند یا به نوعی به خود صدمه می‌زند، استفاده می‌شود. در بیشتر موارد، این عبارت به نوعی خودآسیبی اشاره دارد که ناشی از تصمیمات شخصی فرد است. آموزش 500 اصطلاح کاربردی انگلیسی با ترجمه فارسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

معنی و نحوه استفاده از ساختار “Self-Inflicted”

در جمله‌های انگلیسی، عبارت “self-inflicted” به عنوان صفت (adjective) به‌کار می‌رود و معمولاً قبل از اسم قرار می‌گیرد تا توضیح دهد که آسیب یا وضعیت خاص ناشی از رفتار خود شخص بوده است.

ساختار گرامری:

  • “Self-inflicted” + اسم
    • مثال: “self-inflicted injury” (آسیب خود وارد شده)

برای مثال:

  • “self-inflicted wound” به زخمی اشاره دارد که فرد خود به خود وارد کرده است.
  • “self-inflicted stress” می‌تواند به استرسی اشاره کند که فرد به‌طور عمدی یا از طریق انتخاب‌های نادرست خود ایجاد کرده است.

20 مثال با عبارت “Self-Inflicted” با معنی فارسی

در این بخش، 20 جمله با عبارت “self-inflicted” آورده شده است و ترجمه فارسی آن‌ها نیز ارائه شده است:

  1. He suffered from a self-inflicted wound on his arm.
    • او از زخمی که خود بر بازویش وارد کرده بود، رنج می‌برد.
  2. The stress was self-inflicted because of his poor time management.
    • استرس ناشی از مدیریت ضعیف زمانش بود و خود او آن را ایجاد کرده بود.
  3. Her self-inflicted isolation made her feel more lonely.
    • انزوای خودخواسته‌اش باعث شد که بیشتر احساس تنهایی کند.
  4. The self-inflicted pain he endured was due to his own decisions.
    • دردی که خود به خود تحمل می‌کرد ناشی از تصمیمات خودش بود.
  5. The company’s financial troubles were largely self-inflicted.
    • مشکلات مالی شرکت عمدتاً ناشی از تصمیمات خود آن‌ها بود.
  6. Self-inflicted injuries are common among extreme sports enthusiasts.
    • آسیب‌های خود وارد شده در بین علاقه‌مندان به ورزش‌های افراطی رایج هستند.
  7. The conflict in the team was largely self-inflicted by poor leadership.
    • درگیری در تیم عمدتاً به دلیل رهبری ضعیف خود ایجاد شده بود.
  8. His self-inflicted suffering was the result of his inability to forgive himself.
    • درد و رنجی که خود به خود ایجاد کرده بود نتیجه عدم توانایی‌اش در بخشیدن خود بود.
  9. The car accident was self-inflicted when he ignored the safety measures.
    • تصادف اتومبیل ناشی از بی‌توجهی به اقدامات ایمنی خود او بود.
  10. Many of the mental health issues are self-inflicted due to societal pressures.
    • بسیاری از مشکلات روانی به دلیل فشارهای اجتماعی خود به خود ایجاد می‌شوند.
  11. Her self-inflicted poverty was the result of careless financial decisions.
    • فقر خودخواسته‌اش نتیجه تصمیمات مالی بی‌دقت بود.
  12. The self-inflicted burden of guilt weighed heavily on him.
    • بار گناهی که خود به خود بر دوش داشت، سنگینی زیادی برای او داشت.
  13. The athlete’s career-ending injury was self-inflicted due to overtraining.
    • آسیب پایان‌دهنده به حرفه ورزشی ورزشکار ناشی از تمرینات بیش از حد خود او بود.
  14. Self-inflicted emotional pain is often the hardest to heal.
    • دردهای عاطفی خود به خود ایجاد شده اغلب سخت‌ترین دردها برای درمان هستند.
  15. His self-inflicted stress came from trying to please everyone.
    • استرس خود وارد شده او ناشی از تلاش برای راضی کردن همه بود.
  16. The self-inflicted nature of his condition made it difficult to treat.
    • ماهیت خود ایجاد شده بیماری‌اش درمان آن را دشوار کرده بود.
  17. Self-inflicted failures can be the result of unrealistic expectations.
    • شکست‌های خود وارد شده می‌توانند ناشی از انتظارات غیرواقعی باشند.
  18. She found herself in a self-inflicted financial crisis after bad investments.
    • او خود را در بحران مالی خودخواسته‌ای یافت که ناشی از سرمایه‌گذاری‌های اشتباه بود.
  19. The self-inflicted wounds of the war left many with lasting scars.
    • زخم‌های خود وارد شده جنگ برای بسیاری از مردم باقی‌مانده بود.
  20. His self-inflicted isolation during the pandemic led to mental health issues.
    • انزوای خودخواسته او در دوران پاندمی باعث مشکلات روانی شد.

اصطلاحات مشابه با “Self-Inflicted”

  1. “Self-Sabotage”
    به معنای خراب کردن یا آسیب رساندن به خود به طور عمدی یا ناخودآگاه است.

    • مثال: “His self-sabotage led to his career failure.”
    • ترجمه: “خود تخریبی او باعث شکست حرفه‌ای‌اش شد.”
  2. “Self-Destructive”
    به معنای رفتار یا اقداماتی است که فرد به طور عمدی برای آسیب رساندن به خود انجام می‌دهد.

    • مثال: “He displayed a self-destructive attitude during his childhood.”
    • ترجمه: “او در دوران کودکی رفتار خود تخریبی از خود نشان می‌داد.”
  3. “Self-Imposed”
    به معنای چیزی است که فرد به خود تحمیل کرده است.

    • مثال: “The self-imposed pressure led to his breakdown.”
    • ترجمه: “فشار تحمیل‌شده توسط خود او به شکست روانی‌اش منجر شد.”
  4. “Self-Harm”
    به معنای آسیب رساندن عمدی به خود است.

    • مثال: “She struggled with self-harm during her teenage years.”
    • ترجمه: “او در دوران نوجوانی با آسیب رساندن به خود دست و پنجه نرم می‌کرد.”

استفاده از عبارت “Self-Inflicted” در اسپیکینگ و رایتینگ IELTS

عبارت “self-inflicted” با توجه به معنی آن می‌تواند در اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس در شرایطی استفاده شود که بخواهید به نحوی نشان دهید که مشکلی یا وضعیتی ناشی از انتخاب‌های خود فرد است. این عبارت می‌تواند به شما کمک کند تا در رایتینگ، به‌ویژه در موضوعات مانند مشکلات اجتماعی، بهداشتی، یا روانی، پاسخ‌هایی دقیق و منطقی ارائه دهید.

مثال اسپیکینگ:

Question: Do you think people can sometimes bring their own problems upon themselves?

Answer: Yes, I believe many issues people face are often self-inflicted. For instance, individuals who don’t take care of their health may develop chronic illnesses due to poor lifestyle choices, which are self-inflicted. Additionally, people who fail to manage their time effectively can create unnecessary stress and problems in their lives.

مثال رایتینگ:

Question: Some people argue that mental health problems are often self-inflicted. To what extent do you agree or disagree?

Answer: I partially agree with the idea that mental health problems can be self-inflicted. Factors such as stress, anxiety, and depression can result from poor decision-making or lack of self-care. However, there are also external factors, such as genetic predispositions or societal pressures, that can contribute to these issues. Nevertheless, it is important to recognize the role personal responsibility plays in mental health.

نتیجه‌گیری

عبارت “self-inflicted” به معنی آسیب یا مشکلی است که فرد خود به خود وارد کرده است. این عبارت در زبان انگلیسی بسیار پرکاربرد است و می‌تواند در موقعیت‌های مختلفی از جمله آسیب‌های جسمی، روانی، یا اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. یادگیری نحوه استفاده صحیح از این اصطلاح در مکالمات و نوشتارهای آیلتس می‌تواند کمک بزرگی برای کسب نمره بالا باشد. در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.

  

  

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

بهترین زمان برای یادگیری...

اینبار رایگان ثبت نام کنید! فرصت را از دست ندهید و در کلاس‌های آنلاین آیلتس ثبت نام کنید. شروع کلاس‌ها از هفته اول اسفند ماه 1403

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر در تلگرام در تماس باشید و اخبار آیلتس 2 را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید.