جستجو

معنی Make a breakthrough (با 20 مثال)

معنی Make a breakthrough (با 20 مثال)

معنی و کاربرد عبارت “Make a breakthrough” در زبان انگلیسی

عبارت “Make a breakthrough” به معنی “پیشرفت چشمگیر داشتن”، “به موفقیت بزرگی دست یافتن” یا “گام بزرگی برداشتن” است. این اصطلاح معمولاً در زمینه‌هایی مانند علم، فناوری، پزشکی، کسب‌وکار و حتی زندگی شخصی استفاده می‌شود و نشان‌دهنده یک دستاورد مهم یا کشف بزرگ است که قبلاً امکان‌پذیر نبوده است. دانلود رایگان PDF کتاب 600 واژه مشابه و گیج کننده در زبان انگلیسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

نحوه استفاده از “Make a breakthrough”:

این عبارت معمولاً به عنوان یک فعل مرکب (phrasal verb) استفاده می‌شود و اغلب در جملاتی به کار می‌رود که نشان‌دهنده یک تغییر بزرگ یا موفقیت قابل توجه هستند. برای مثال:

  • “Scientists have made a breakthrough in cancer research.”
    (دانشمندان در تحقیقات سرطان به پیشرفت چشمگیری دست یافته‌اند.)

این عبارت می‌تواند در موقعیت‌های رسمی و غیررسمی استفاده شود و اغلب در اخبار، مقالات علمی و مکالمات روزمره دیده می‌شود.

20 مثال برای Make a breakthrough با ترجمه فارسی

  1. “The research team made a breakthrough in renewable energy technology.”
    (تیم تحقیقاتی در فناوری انرژی‌های تجدیدپذیر به پیشرفت چشمگیری دست یافت.)
  2. “She made a breakthrough in her career by landing a major role in a Hollywood movie.”
    (او با بازی در یک نقش مهم در یک فیلم هالیوودی، پیشرفت بزرگی در حرفه‌اش کرد.)
  3. “After years of hard work, they finally made a breakthrough in curing the disease.”
    (پس از سال‌ها تلاش، آن‌ها finalmente به پیشرفتی در درمان بیماری دست یافتند.)
  4. “The company made a breakthrough in artificial intelligence last year.”
    (شرکت سال گذشته در زمینه هوش مصنوعی به پیشرفت بزرگی دست یافت.)
  5. “He made a breakthrough in his personal life by overcoming his fears.”
    (او با غلبه بر ترس‌هایش، پیشرفت بزرگی در زندگی شخصی‌اش کرد.)
  6. “The scientists made a breakthrough in understanding black holes.”
    (دانشمندان در درک سیاه‌چاله‌ها به پیشرفت بزرگی دست یافتند.)
  7. “The team made a breakthrough in developing a new vaccine.”
    (تیم در توسعه یک واکسن جدید به پیشرفت بزرگی دست یافت.)
  8. “After months of negotiations, they made a breakthrough in the peace talks.”
    (پس از ماه‌ها مذاکره، آن‌ها در گفت‌وگوهای صلح به پیشرفت بزرگی دست یافتند.)
  9. “The artist made a breakthrough with her latest exhibition.”
    (هنرمند با آخرین نمایشگاه خود به موفقیت بزرگی دست یافت.)
  10. “The startup made a breakthrough by securing a major investment.”
    (استارت‌آپ با جذب یک سرمایه‌گذاری بزرگ به پیشرفت چشمگیری دست یافت.)
  11. “The researchers made a breakthrough in quantum computing.”
    (محققان در محاسبات کوانتومی به پیشرفت بزرگی دست یافتند.)
  12. “She made a breakthrough in her studies by discovering a new method.”
    (او با کشف یک روش جدید، پیشرفت بزرگی در مطالعاتش کرد.)
  13. “The engineers made a breakthrough in improving battery life.”
    (مهندسان در بهبود عمر باتری به پیشرفت بزرگی دست یافتند.)
  14. “The athlete made a breakthrough by breaking the world record.”
    (ورزشکار با شکستن رکورد جهانی به موفقیت بزرگی دست یافت.)
  15. “The team made a breakthrough in reducing production costs.”
    (تیم در کاهش هزینه‌های تولید به پیشرفت بزرگی دست یافت.)
  16. “The writer made a breakthrough with her bestselling novel.”
    (نویسنده با رمان پرفروش خود به موفقیت بزرگی دست یافت.)
  17. “The scientists made a breakthrough in cloning technology.”
    (دانشمندان در فناوری شبیه‌سازی به پیشرفت بزرگی دست یافتند.)
  18. “The company made a breakthrough in eco-friendly packaging.”
    (شرکت در بسته‌بندی دوست‌دار محیط زیست به پیشرفت بزرگی دست یافت.)
  19. “The student made a breakthrough by solving a complex math problem.”
    (دانشجو با حل یک مسئله پیچیده ریاضی به پیشرفت بزرگی دست یافت.)
  20. “The doctors made a breakthrough in treating rare diseases.”
    (پزشکان در درمان بیماری‌های نادر به پیشرفت بزرگی دست یافتند.)

اصطلاحات مشابه و مثال‌ها

  1. “Achieve a milestone”
    (به یک نقطه عطف دست یافتن.)
    مثال: “The project achieved a milestone by completing phase one.”
  2. “Reach a turning point”
    (به یک نقطه عطف رسیدن.)
    مثال: “Her career reached a turning point after the promotion.”
  3. “Make progress”
    (پیشرفت کردن.)
    مثال: “We are making progress in our research.”
  4. “Hit a breakthrough”
    (به یک پیشرفت بزرگ دست یافتن.)
    مثال: “The team hit a breakthrough in their experiments.”
  5. “Turn the corner”
    (به نقطه بهبود رسیدن.)
    مثال: “After months of struggle, the company finally turned the corner.”

استفاده از “Make a breakthrough” در اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس

در آزمون آیلتس، به ویژه در بخش اسپیکینگ و رایتینگ، استفاده از اصطلاحاتی مانند “Make a breakthrough” می‌تواند به شما کمک کند تا نمره بالاتری در معیارهای Lexical Resource (منابع واژگانی) و Grammatical Range and Accuracy (دامنه و دقت گرامری) کسب کنید. این عبارت برای بیان موفقیت‌های بزرگ و پیشرفت‌های قابل توجه بسیار مناسب است.

مثال در اسپیکینگ آیلتس:

  • Examiner: “What is the most significant achievement in science in recent years?”
    You: “I believe the most significant achievement is the breakthrough in mRNA vaccine technology, which has revolutionized medicine.”

مثال در رایتینگ آیلتس (تسک ۲):

  • “Governments should invest more in scientific research to help scientists make breakthroughs in areas such as renewable energy and healthcare.”

سخن آخر

معنی Make a breakthrough را به همراه 20 مثال و ترجمه فارسی آن ها با هم دیدیم. در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.

  

  

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

بهترین زمان برای یادگیری...

با 35% تخفیف موقت! فرصت را از دست ندهید و در کلاس‌های آنلاین آیلتس ثبت نام کنید. شروع کلاس‌ها از هفته اول بهمن ماه 1403

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر تماس حاصل کنید و اخبار آیلتس 2 را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید.