معنی عبارت “I Can Relate” و نحوه استفاده
عبارت “I can relate” یکی از عبارات رایج و مفید در زبان انگلیسی است که به معنی “من میتوانم ارتباط برقرار کنم” یا “من میتوانم همدردی کنم” است. این عبارت زمانی به کار میرود که فرد احساس میکند که تجربه یا احساسات شخص دیگری را درک میکند و میتواند با آنها همدلی کند.دانلود رایگان PDF کتاب 600 واژه مشابه و گیج کننده در زبان انگلیسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
معنی و نحوه استفاده
عبارت “I can relate” معمولاً در مکالمات غیررسمی و دوستانه به کار میرود. این عبارت به نوعی نشاندهنده همدلی و درک مشترک بین افراد است. وقتی کسی داستانی از چالشها یا تجربیاتش را به اشتراک میگذارد، شما میتوانید با گفتن “I can relate” نشان دهید که شما نیز تجربه مشابهی داشتهاید یا احساسات مشابهی را تجربه کردهاید.
20 مثال برای I Can Relate با معنی فارسی
1. A: I had a really tough day at work today.
B: I can relate; my week has been exhausting too.
• الف: امروز روز سختی در محل کار داشتم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ هفته من هم خستهکننده بوده است.
2. A: Sometimes, I just feel overwhelmed by everything.
B: I can relate to that; it happens to me often.
• الف: گاهی اوقات، احساس میکنم که تحت فشار همه چیز هستم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ این برای من هم زیاد پیش میآید.
3. A: Losing a pet is so hard.
B: I can relate; I lost my dog last year.
• الف: از دست دادن یک حیوان خانگی خیلی سخت است.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ سال گذشته سگم را از دست دادم.
4. A: I just can’t seem to find time for myself anymore.
B: I can relate; life gets so busy sometimes.
• الف: دیگر نمیتوانم برای خودم وقت پیدا کنم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ زندگی گاهی خیلی شلوغ میشود.
5. A: It’s tough being a parent sometimes.
B: I can relate to that; it’s a challenge for sure.
• الف: گاهی اوقات پدر و مادر بودن سخت است.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ قطعاً چالشی است.
6. A: I feel like I’m always stressed about work.
B: I can relate; my job is very demanding too.
• الف: احساس میکنم همیشه در مورد کار تحت فشار هستم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ شغل من هم بسیار پرتقاضا است.
7. A: Sometimes, I just want to escape reality.
B: I can relate; we all need a break sometimes.
• الف: گاهی اوقات، فقط میخواهم از واقعیت فرار کنم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ ما همه گاهی نیاز به استراحت داریم.
8. A: Dealing with anxiety can be really tough.
B: I can relate; I’ve struggled with it for years.
• الف: مقابله با اضطراب میتواند واقعاً سخت باشد.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ سالهاست که با آن دست و پنجه نرم کردهام.
9. A: I hate when people judge me without knowing my story.
B: I can relate; it’s frustrating.
• الف: از اینکه مردم بدون دانستن داستان من قضاوت کنند متنفرم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ این واقعاً خستهکننده است.
10. A: Sometimes I just feel lonely even in a crowd.
B: I can relate; it’s a strange feeling.
• الف: گاهی اوقات حتی در جمع احساس تنهایی میکنم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ این احساس عجیبی است.
11. A: It’s hard to stay motivated during tough times.
B: I can relate; I’ve been there too.
• الف: در زمانهای سخت حفظ انگیزه دشوار است.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ من هم آنجا بودهام.
12. A: Sometimes, I feel like giving up on my dreams.
B: I can relate; it’s easy to feel that way sometimes.
• الف: گاهی اوقات احساس میکنم که باید از رویاهایم دست بکشم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ گاهی اوقات احساس اینطور کردن آسان است.
13. A: Balancing work and life is so challenging!
B: I can relate; it’s a constant struggle for me too.
• الف: تعادل بین کار و زندگی خیلی چالشبرانگیز است!
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ این برای من هم یک مبارزه مداوم است.
14. A: I wish I could travel more often.
B: I can relate; traveling is my passion!
• الف: ای کاش میتوانستم بیشتر سفر کنم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ سفر کردن علاقه من است!
15. A: It’s frustrating when plans don’t go as expected.
B: I can relate; it happens to me all the time.
• الف: وقتی برنامهها طبق انتظار پیش نمیروند، خستهکننده است.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ این برای من همیشه اتفاق میافتد.
16. A: Sometimes, I just want to be understood without explanation.
B: I can relate; that’s such a common feeling.
• الف: گاهی اوقات فقط میخواهم بدون توضیح درک شوم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ این یک احساس بسیار رایج است.
17. A: The pressure to succeed can be overwhelming.
B: I can relate; society puts a lot of expectations on us.
• الف: فشار برای موفقیت میتواند طاقتفرسا باشد.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ جامعه انتظارات زیادی بر ما تحمیل میکند.
18. A: I feel lost sometimes when making big decisions.
B: I can relate; decision-making is never easy!
• الف: گاهی اوقات وقتی تصمیمات بزرگ میگیرم، احساس گمشدگی میکنم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ تصمیمگیری هرگز آسان نیست!
19. A: It’s hard to find genuine friends these days.
B: I can relate; true friendship is rare nowadays.
• الف: پیدا کردن دوستان واقعی این روزها سخت است.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ دوستی واقعی این روزها نادر است.
20. A: Sometimes, I just want to be alone with my thoughts.
B: I can relate; solitude is important for self-reflection.
• الف: گاهی اوقات فقط میخواهم با افکار خود تنها باشم.
• ب: من هم میتوانم ارتباط برقرار کنم؛ تنهایی برای خوداندیشی مهم است.
اصطلاحات مشابه I Can Relate با معنی فارسی
1. “I understand how you feel”: به معنای درک احساسات دیگران و نشان دادن همدلی.
• Example: A: I’m so stressed about my exams. B: I understand how you feel; I’ve been there before.
2. “I know what you mean”: به معنای درک نقطه نظر یا تجربه شخص دیگری.
• Example: A: It’s hard to stay positive sometimes. B: I know what you mean; negativity can be overwhelming.
3. “I’ve been through that”: به معنای تجربه کردن یک وضعیت مشابه.
• Example: A: Breakups are so painful. B: I’ve been through that; it takes time to heal.
4. “That resonates with me”: به معنای اینکه چیزی با احساسات یا تجربیات شخصی شما مطابقت دارد.
• Example: A: Finding balance in life is tough. B: That resonates with me; it’s something I’ve struggled with too.
استفاده از I Can Relate در اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس
عبارت “I can relate” یکی از عبارات مفید و کاربردی در آزمونهای اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس است، زیرا نشاندهنده توانایی شما در برقراری ارتباط با دیگران و فهمیدن احساسات آنهاست. استفاده از این عبارت به شما کمک میکند تا نشان دهید که قادر به ایجاد ارتباطات عمیقتر هستید و این مهارت در آزمونهای بینالمللی مانند آیلتس بسیار ارزشمند است.
مثال در اسپیکینگ:
Question: Describe a time when you had to empathize with someone.
Answer: Recently, my friend was going through a tough breakup, and when she shared her feelings with me, I said, “I can relate.” I’ve experienced similar heartbreaks in the past, and it helped her feel understood and supported during that difficult time.
مثال در رایتینگ:
In an essay discussing emotional intelligence, you might write: “Being able to say ‘I can relate’ when someone shares their struggles is an essential aspect of empathy and connection in human relationships.”
نتیجهگیری
معنی اصطلاح I Can Relate را با 20 مثال دیدیم. عبارت “I can relate” یکی از ابزارهای مفید برای ابراز همدلی و درک متقابل در زبان انگلیسی است. یادگیری نحوه استفاده صحیح از این عبارت و اصطلاحات مشابه، به تقویت مهارتهای زبانی شما کمک خواهد کرد و همچنین در آزمونهای بینالمللی مانند آیلتس مفید واقع خواهد شد. با تمرین و استفاده مکرر از این عبارات، شما قادر خواهید بود تا ارتباطات خود را تقویت کنید و در موقعیتهای مختلف بهتر عمل کنید.
با توجه به اهمیت این عبارت، توصیه میشود که آن را در مکالمات روزمره خود بگنجانید تا به تسلط بیشتری بر زبان انگلیسی دست یابید و توانایی خود را در بیان احساسات و نظرات بهبود بخشید. در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.