جستجو

داستان کوتاه انگلیسی درباره مدرسه (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه انگلیسی درباره مدرسه (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط درباره مدرسه

در اینجا یک داستان کوتاه انگلیسی درباره موضوع “مدرسه” در 1000 کلمه و سطح متوسط یا intermediate را با هم میبینیم. ترجمه فارسی هر پاراگراف زیر آن نوشته شده و در ادامه مهم ترین لغات آکادمیک این لکچر به صورت جداگانه معنی شده و مثال های تکمیلی برای آن نوشته شده است. مجموعه کامل داستان های کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی درباره موضوعات مختلف و سطح های مختلف را در همین وبسایت دنبال بفرمایید. دانلود رایگان 1000 داستان کوتاه انگلیسی سطح مقدماتی تا پیشرفته پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

داستان انگلیسی 6 پاراگرافی درباره “مدرسه” با ترجمه فارسی

A Captivating English Story on “School” (Level: A2)

Paragraph 1:
Emily was a shy girl who had just moved to a new city. On her first day at school, she walked into the large corridor, holding her books tightly. The sound of laughter and chatter filled the air, making her feel both excited and nervous. Her new school was much bigger than her previous one, and she felt like a tiny fish in a huge pond.

امیلی دختر خجالتی‌ای بود که به تازگی به یک شهر جدید نقل مکان کرده بود. در اولین روز مدرسه، وارد راهرو بزرگ شد و کتاب‌هایش را محکم در دست گرفت. صدای خنده و گفتگو در هوا پیچیده بود و او را هم هیجان‌زده و هم عصبی می‌کرد. مدرسه جدیدش خیلی بزرگ‌تر از مدرسه قبلی‌اش بود و او احساس می‌کرد مثل یک ماهی کوچک در یک حوضچه بزرگ است.


Paragraph 2:
Emily’s first class was science, a subject she loved. The teacher, Mrs. Carter, welcomed her warmly and introduced her to the class. “Let’s give Emily a big welcome!” Mrs. Carter said, and the students clapped. Emily smiled, but her cheeks turned red. She sat at the back of the classroom and listened as Mrs. Carter explained the lesson about the solar system.

اولین کلاس امیلی درس علوم بود، درسی که او دوست داشت. معلم، خانم کارتر، با خوش‌رویی از او استقبال کرد و او را به کلاس معرفی کرد. «بیایید به امیلی خوشامد بگوییم!» خانم کارتر گفت و دانش‌آموزان دست زدند. امیلی لبخند زد، اما گونه‌هایش قرمز شد. او در انتهای کلاس نشست و گوش داد که خانم کارتر درس درباره منظومه شمسی را توضیح می‌دهد.


Paragraph 3:
During the lunch break, Emily sat alone on a bench in the schoolyard. She watched groups of students playing and eating together. Suddenly, a girl named Sarah approached her. “Hi, Emily! I’m Sarah. Can I sit here?” Sarah asked. Emily nodded, feeling a little less lonely. They talked about their favorite subjects, and Emily discovered that Sarah also loved literature.

در زمان استراحت ناهار، امیلی به‌تنهایی روی نیمکتی در حیاط مدرسه نشست. او گروه‌های دانش‌آموزان را تماشا می‌کرد که با هم بازی می‌کردند و غذا می‌خوردند. ناگهان دختری به نام سارا به او نزدیک شد. «سلام، امیلی! من سارا هستم. می‌تونم اینجا بشینم؟» سارا پرسید. امیلی با سر تأیید کرد و کمی کمتر احساس تنهایی کرد. آنها درباره موضوعات مورد علاقه‌شان صحبت کردند و امیلی فهمید که سارا نیز به ادبیات علاقه دارد.


Paragraph 4:
The next day, Emily felt more confident. She joined a study group in the library to prepare for a history project. The group had four members, including Sarah. They chose to work on a project about ancient Egypt. Emily was in charge of researching the pyramids. She learned many fascinating facts, like how the pyramids were built and what they represented in Egyptian culture.

روز بعد، امیلی احساس اعتمادبه‌نفس بیشتری داشت. او به یک گروه مطالعه در کتابخانه ملحق شد تا برای یک پروژه تاریخ آماده شود. گروه شامل چهار نفر بود که یکی از آنها سارا بود. آنها تصمیم گرفتند روی پروژه‌ای درباره مصر باستان کار کنند. وظیفه امیلی تحقیق درباره اهرام بود. او حقایق جذاب زیادی یاد گرفت، مانند اینکه چگونه اهرام ساخته شدند و در فرهنگ مصر چه معنایی داشتند.


Paragraph 5:
At the end of the week, the group presented their project in front of the class. Emily felt nervous at first, but as she started speaking about the pyramids, she became more confident. Her classmates listened carefully and asked questions, which made her feel proud. Mrs. Carter praised their work and gave the group an excellent grade.

در پایان هفته، گروه پروژه خود را در مقابل کلاس ارائه دادند. امیلی در ابتدا عصبی بود، اما وقتی شروع به صحبت درباره اهرام کرد، اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کرد. همکلاسی‌هایش با دقت گوش می‌دادند و سوال می‌پرسیدند که این باعث شد او احساس غرور کند. خانم کارتر از کار آنها تعریف کرد و به گروه نمره عالی داد.


Paragraph 6:
By the end of the semester, Emily had many friends and felt like an important part of her school. She joined the drama club and participated in her first play. Although she was nervous before going on stage, she performed with confidence. Her parents and teachers were proud of her, and Emily realized that moving to a new school wasn’t so scary after all.

تا پایان ترم، امیلی دوستان زیادی پیدا کرد و احساس کرد که بخشی مهم از مدرسه‌اش است. او به باشگاه نمایش پیوست و در اولین نمایش خود شرکت کرد. اگرچه قبل از رفتن روی صحنه عصبی بود، با اعتمادبه‌نفس اجرا کرد. والدین و معلمانش به او افتخار می‌کردند و امیلی فهمید که رفتن به یک مدرسه جدید آنقدرها هم ترسناک نیست.

Students School Youth دانش آموزش جوان نوجوان آموزش Education

15 لغت آکادمیک از داستان کوتاه بالا به همراه جمله سازی و ترجمه فارسی

Example Sentences with Vocabulary

  1. Corridor: The students ran down the corridor when the bell rang.
    (.دانش‌آموزان وقتی زنگ به صدا درآمد، در راهرو دویدند.)

  2. Science: I enjoy learning about animals and plants in my science class.
    (.من از یادگیری درباره حیوانات و گیاهان در کلاس علوم لذت می‌برم)

  3. Solar system: The solar system consists of the sun and eight planets.
    (.منظومه شمسی شامل خورشید و هشت سیاره است)

  4. Literature: She reads literature books to improve her vocabulary.
    (.او کتاب‌های ادبیات می‌خواند تا دایره واژگان خود را بهبود دهد)

  5. History: My favorite part of history is learning about ancient civilizations.
    (.بخش مورد علاقه من در تاریخ یادگیری درباره تمدن‌های باستانی است)

  6. Fascinating: The movie was so fascinating that I watched it twice.
    (.فیلم آنقدر جذاب بود که دوبار آن را تماشا کردم)

  7. Excellent: She did an excellent job on her final exam.
    (.او در امتحان نهایی خود عملکرد عالی داشت)

  8. Drama: I joined the drama club to improve my acting skills.
    (.من به باشگاه نمایش پیوستم تا مهارت‌های بازیگری‌ام را بهبود بخشم)

  9. Confident: After practicing, he felt confident about his speech.
    (.بعد از تمرین، او درباره سخنرانی‌اش احساس اعتمادبه‌نفس کرد)

  10. Nervous: I was nervous before my job interview.
    (.قبل از مصاحبه کاری‌ام عصبی بودم)

  11. Proud: Her parents were proud of her success in school.
    (.والدینش به موفقیت او در مدرسه افتخار کردند)

  12. Culture: Learning about different cultures helps us understand the world better.
    (.یادگیری درباره فرهنگ‌های مختلف به ما کمک می‌کند دنیا را بهتر درک کنیم)

  13. Discover: Scientists are trying to discover new planets in space.
    (دانشمندان تلاش می‌کنند سیارات جدیدی را در فضا کشف کنند)

  14. Prepare: She spent the weekend preparing for her math test.
    (.او آخر هفته را صرف آماده شدن برای امتحان ریاضی‌اش کرد)

  15. Welcome: The host welcomed all the guests with a warm smile.
    .میزبان با یک لبخند گرم از همه مهمانان استقبال کرد

نتیجه گیری

داستان انگلیسی درباره موضوع “مدرسه” را با تحلیل لغات منتخب آن با هم دیدیم. در بخش داستان کوتاه وب سایت بریتیش کانسیل میتوانید صد ها داستان کوتاه انگلیسی درباره تاپیک های مختلف در سطوح مختلف را به صورت رایگان مطالعه بفرمایید. همچنین برای دانلود رایگان کتاب در تلگرام کانال تلگرامی ما را دنبال بفرمایید.

  

  

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

بهترین زمان برای یادگیری...

100% رایگان! با 24 تصحیح رایتینگ و برنامه ریزی و پشتیبانی شخصی! فرصت فوق العاده برای شرکت در کلاس‌های آنلاین آیلتس اسفند ماه 1403

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر مستقیما با مشاور دوره در تماس باشید