داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط درباره زمستان
در اینجا یک داستان کوتاه انگلیسی درباره موضوع “فصل زمستان” در 1000 کلمه و سطح متوسط یا intermediate را با هم میبینیم. ترجمه فارسی هر پاراگراف زیر آن نوشته شده و در ادامه مهم ترین لغات آکادمیک این لکچر به صورت جداگانه معنی شده و مثال های تکمیلی برای آن نوشته شده است. مجموعه کامل داستان های کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی درباره موضوعات مختلف و سطح های مختلف را در همین وبسایت دنبال بفرمایید. دانلود رایگان 1000 داستان کوتاه انگلیسی سطح مقدماتی تا پیشرفته پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
داستان انگلیسی 6 پاراگرافی درباره “زمستان” با ترجمه فارسی
Paragraph 1:
Winter arrived quietly this year, as if it wanted to sneak into the world without drawing too much attention. The days grew shorter, and the crisp, cold air started to fill the streets. People wrapped themselves in thick coats, scarves, and gloves to protect themselves from the bitter cold. The sky turned a pale gray, with clouds hanging low over the city, like a blanket of mist. Children loved the winter because it meant they could play in the snow, build snowmen, and slide on the icy streets. For some, winter was the best time of the year.
ترجمه فارسی:
زمستان امسال به آرامی رسید، گویی میخواست بدون جلب توجه وارد دنیا شود. روزها کوتاهتر شدند و هوای سرد و تازه در خیابانها پخش شد. مردم خود را در پوشاک ضخیم، شالها و دستکشها پیچیده بودند تا از سرمای سخت محافظت کنند. آسمان رنگ خاکی به خود گرفت و ابرها پایینتر از همیشه در آسمان آویزان شدند، انگار که پتوهای مهای بر روی شهر گسترده شده بود. کودکان زمستان را دوست داشتند زیرا به این معنا بود که میتوانستند در برف بازی کنند، آدمبرفی بسازند و روی خیابانهای یخزده سر بخورند. برای برخی، زمستان بهترین زمان سال بود
Paragraph 2:
The streets were often empty, as most people preferred to stay inside where it was warm and cozy. However, there were those who didn’t mind the cold. They went for long walks in the park, admiring the beauty of the snow-covered trees. The snowflakes drifted down slowly, creating a magical atmosphere. Every time a snowflake landed on the ground, it seemed to create a soft sound, like a whisper from the sky. For those who embraced the winter season, the cold air was refreshing and energizing.
ترجمه فارسی:
خیابانها اغلب خالی بودند، زیرا بیشتر مردم ترجیح میدادند در جایی که گرم و راحت است بمانند. اما افرادی بودند که از سرما خوششان میآمد. آنها به مدت طولانی در پارک قدم میزدند و از زیبایی درختان پوشیده از برف لذت میبردند. برفها به آرامی فرود میآمدند و فضایی جادویی ایجاد میکردند. هر بار که یک دانه برف روی زمین میافتاد، انگار صدای نرمی میساخت، شبیه به نجواهایی از آسمان. برای کسانی که فصل زمستان را در آغوش میگرفتند، هوای سرد احساس تازگی و انرژی میآورد
Paragraph 3:
In the evenings, the city transformed. The cold was more intense, but the lights of the houses and streets made everything seem warm. People gathered around fireplaces, sipping hot drinks like tea or cocoa. The streets were lit with the soft glow of lamps, and the sound of carriages or cars could be heard as they passed by. Despite the cold, the winter nights brought a sense of comfort and peace. It was a time for families to come together and share stories and laughter.
ترجمه فارسی:
در شبها، شهر تغییر میکرد. سرما شدیدتر میشد، اما چراغهای خانهها و خیابانها همه چیز را به نظر گرم میرساند. مردم کنار شومینهها جمع میشدند و نوشیدنیهای گرم مانند چای یا کاکائو مینوشیدند. خیابانها با درخشش نرم لامپها روشن میشدند و صدای ارابهها یا ماشینها در حال عبور از کنارشان شنیده میشد. با وجود سرما، شبهای زمستان احساسی از راحتی و آرامش به همراه داشتند. این زمان بود که خانوادهها دور هم جمع میشدند و داستانها و خندهها را به اشتراک میگذاشتند
Paragraph 4:
As winter progressed, the snow started to accumulate on the ground, creating a thick layer that covered everything in sight. The trees were bare, their branches heavy with snow. The frost on the windows created beautiful patterns, like delicate lace. The cold seemed to get deeper, but with every passing day, people grew more accustomed to it. They began to find ways to enjoy the winter, whether it was through skating on frozen lakes or warming up by the fire.
ترجمه فارسی:
با پیشرفت زمستان، برف شروع به جمع شدن روی زمین کرد و لایهای ضخیم ایجاد شد که همه چیز را در دید پوشاند. درختان بدون برگ بودند و شاخههایشان سنگین از برف. یخزدگی روی پنجرهها الگوهای زیبایی ایجاد کرده بود، مانند دانتای ظریف. سرما به نظر میرسید که عمیقتر میشود، اما با گذشت هر روز، مردم بیشتر به آن عادت میکردند. آنها شروع به پیدا کردن راههایی برای لذت بردن از زمستان میکردند، خواه از طریق اسکیت روی دریاچههای یخزده باشد یا گرم کردن خود کنار آتش
Paragraph 5:
Despite the cold, winter also brought many opportunities. It was the season of festivals, where people came together to celebrate the end of the year. Christmas markets appeared in every corner, filled with the smell of roasted chestnuts and mulled wine. People exchanged gifts and spread warmth through acts of kindness. The beauty of winter, with its white snow and frosty air, made everything feel special. It was as if the world itself was celebrating with you.
ترجمه فارسی:
با وجود سرما، زمستان همچنین فرصتهای زیادی به همراه میآورد. این فصل جشنها بود که مردم برای جشن گرفتن پایان سال گرد هم میآمدند. بازارهای کریسمس در هر گوشه ظاهر میشدند و پر از بوی شاه بلوطهای کبابی و شراب گرم بودند. مردم هدیه تبادل میکردند و از طریق کارهای محبتآمیز گرما میپراکندند. زیبایی زمستان، با برف سفید و هوای یخزده، همه چیز را خاص میکرد. انگار که خودِ جهان با شما جشن میگرفت
Paragraph 6:
Winter slowly began to fade, and the first signs of spring started to appear. The snow began to melt, revealing patches of brown grass beneath. Yet, there was something about winter that always left a mark. It was a time of both struggle and joy, where people faced the challenges of the cold but also found comfort in each other’s company. Winter had taught them to appreciate the small moments of beauty and warmth. As the season changed, they looked forward to the new beginnings of spring, but part of them would always carry the spirit of winter in their hearts.
ترجمه فارسی:
زمستان به آرامی شروع به محو شدن کرد و اولین نشانههای بهار شروع به ظاهر شدن کردند. برف شروع به ذوب شدن کرد و تکههایی از چمن قهوهای زیر آن نمایان شد. با این حال، چیزی در مورد زمستان بود که همیشه اثر خود را میگذاشت. این زمانی بود برای هم مبارزه کردن و هم شادی، جایی که مردم با چالشهای سرما روبرو میشدند اما در عین حال از همراهی یکدیگر راحتی مییافتند. زمستان به آنها آموخته بود که لحظات کوچک زیبایی و گرما را ارزیابی کنند. هنگامی که فصل تغییر میکرد، آنها به آیندهی شروعهای جدید بهار چشم میدوختند، اما بخشی از آنها همیشه روح زمستان را در دلهایشان حمل میکردند
پانزده لغت آکادمیک از داستان کوتاه بالا به همراه جمله سازی و ترجمه فارسی
Bitter – The bitter cold made everyone want to stay inside.
.(سرمای سخت باعث میشد که همه بخواهند داخل بمانند)Empty – The streets were empty because most people stayed indoors.
.(خیابانها خالی بودند زیرا بیشتر مردم در خانهها میماندند)Drifted – The snowflakes drifted gently from the sky.
.(دانههای برف به آرامی از آسمان فرود میآمدند)Warm – The cozy fire made the room feel warm.
.(آتش راحتی که در شومینه میسوخت اتاق را گرم میکرد)Comfort – The blankets brought a sense of comfort during the cold night.
.(پتوها احساس راحتی در شب سرد به همراه داشتند)Accumulate – Snow began to accumulate on the ground.
.(برف شروع به جمع شدن روی زمین کرد)Frost – The frost on the windows formed beautiful patterns.
.(یخزدگی روی پنجرهها الگوهای زیبایی ایجاد کرد)Festivals – Winter is a season full of festivals and celebrations.
.(زمستان فصلی است پر از جشنها و مراسمهای شاد)Joy – Despite the harsh weather, people found joy in spending time with their loved ones.
.(با وجود هوای سخت، مردم در گذراندن وقت با عزیزانشان شادی یافتند)Bitter – The bitter winds made the long walk unbearable.
.(بادهای سخت پیادهروی طولانی را غیرقابل تحمل کرده بود)Comfort – The warmth of a cup of tea brought comfort on a cold winter day.
.(گرمای یک فنجان چای در یک روز سرد زمستانی احساس راحتی به همراه میآورد)Empty – The house felt empty after the kids went to bed.
.(خانه پس از خوابیدن بچهها احساس خالی داشت)Drifted – The leaves drifted through the air in the chilly autumn breeze.
.(برگها در نسیم خنک پاییزی در هوا فرود میآمدند)Warm – The fire in the hearth made the room warm and inviting.
.(آتش در بخاری اتاق را گرم و دلپذیر میکرد)
نتیجه گیری
داستان انگلیسی درباره موضوع “زمستان” را با تحلیل لغات منتخب آن با هم دیدیم. در بخش داستان کوتاه وب سایت بریتیش کانسیل میتوانید صد ها داستان کوتاه انگلیسی درباره تاپیک های مختلف در سطوح مختلف را به صورت رایگان مطالعه بفرمایید. همچنین برای دانلود رایگان کتاب در تلگرام کانال تلگرامی ما را دنبال بفرمایید.