داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط درباره حیوانات مزرعه
در اینجا یک داستان کوتاه انگلیسی درباره موضوع “حیوانات مزرعه” در 1000 کلمه و سطح متوسط یا intermediate را با هم میبینیم. ترجمه فارسی هر پاراگراف زیر آن نوشته شده و در ادامه مهم ترین لغات آکادمیک این لکچر به صورت جداگانه معنی شده و مثال های تکمیلی برای آن نوشته شده است. مجموعه کامل داستان های کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی درباره موضوعات مختلف و سطح های مختلف را در همین وبسایت دنبال بفرمایید. دانلود رایگان 1000 داستان کوتاه انگلیسی سطح مقدماتی تا پیشرفته پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.
داستان انگلیسی 6 پاراگرافی درباره “حیوانات مزرعه” با ترجمه فارسی
The Farm Animals
In a quiet countryside, there was a beautiful farm full of animals. This farm was known for having many different kinds of animals. The farmer, Mr. Brown, took care of all his animals every day. He had chickens, cows, pigs, sheep, and even a few horses. Each animal had its own place on the farm where it could sleep, eat, and play. The animals were happy because they had everything they needed to live comfortably.
در یک منطقه آرام و روستایی، یک مزرعه زیبا پر از حیوانات وجود داشت. این مزرعه به داشتن حیوانات مختلف انواع شناخته شده بود. کشاورز، آقای براون، هر روز از همه حیواناتش مراقبت میکرد. او مرغها، گاوها، خوکها، گوسفندان و حتی چند اسب داشت. هر حیوان جایگاه مخصوص خود را در مزرعه داشت که میتوانست در آنجا بخوابد، غذا بخورد و بازی کند. حیوانات خوشحال بودند زیرا همه چیزهایی که برای زندگی راحت نیاز داشتند، در اختیار داشتند.
One day, the farmer noticed that the chickens were not laying eggs like they usually did. This worried him because eggs were an important part of his farm’s business. Mr. Brown decided to investigate and found that the chickens were stressed because of the noise from the pigs. He made a decision to move the pigs to another area of the farm. After the pigs were moved, the chickens started laying eggs again.
یک روز، کشاورز متوجه شد که مرغها همانطور که معمولاً میکردند، تخم نمیگذارند. این او را نگران کرد زیرا تخممرغها بخش مهمی از کسبوکار مزرعهاش بودند. آقای براون تصمیم گرفت تحقیق کند و متوجه شد که مرغها به دلیل صدای خوکها استرس دارند. او تصمیم گرفت خوکها را به یک منطقه دیگر از مزرعه منتقل کند. پس از اینکه خوکها منتقل شدند، مرغها دوباره شروع به تخمگذاری کردند.
The cows on the farm were also very important. They provided milk every morning, which the farmer sold to the local market. The cows lived in a large barn with plenty of space to move around. They were treated with a lot of care, and in return, they gave the best milk in the area. Mr. Brown always made sure the cows had enough food and water, and he would often give them extra attention when they seemed tired or sick.
گاوها در مزرعه نیز بسیار مهم بودند. آنها هر روز صبح شیر میدادند که کشاورز آن را به بازار محلی میفروخت. گاوها در یک انبار بزرگ زندگی میکردند که فضای زیادی برای حرکت داشت. آنها با دقت زیاد مراقبت میشدند و در عوض بهترین شیر را در منطقه میدادند. آقای براون همیشه اطمینان حاصل میکرد که گاوها غذای کافی و آب داشته باشند و وقتی که آنها خسته یا بیمار به نظر میرسیدند، به آنها توجه ویژهای میکرد.
The pigs, although a bit noisy, were very helpful on the farm. They were raised for their meat, which was used to make sausages, bacon, and other tasty products. The pigs lived in a mud-filled area, which they enjoyed because it helped keep them cool during the hot summer months. Despite their noisy nature, they were loved by the farmer because they were a big part of his business.
خوک ها، اگرچه کمی پر سر و صدا بودند، اما در مزرعه بسیار مفید بودند. آنها برای گوشتشان پرورش مییافتند که برای تهیه سوسیس، بیکن و محصولات خوشمزه دیگر استفاده میشد. خوکها در ناحیهای پر از گل زندگی میکردند، که آنها از آن لذت میبردند زیرا در ماههای گرم تابستان به آنها کمک میکرد تا خنک بمانند. با وجود طبیعت پر سر و صدایشان، آنها توسط کشاورز دوست داشته میشدند زیرا بخش بزرگی از کسبوکار او بودند.
The sheep were a bit different. They were raised for their wool, which was used to make clothes and blankets. Every year, the farmer would shear the sheep to gather their wool. The sheep didn’t make much noise, and they enjoyed grazing in the fields. They were very gentle and loved to be petted. Mr. Brown would sometimes sit with the sheep and talk to them, enjoying their calm presence.
گوسفندان کمی متفاوت بودند. آنها برای پشم خود پرورش مییافتند که برای ساخت لباس و پتو استفاده میشد. هر سال، کشاورز گوسفندان را میزد تا پشم آنها را جمع کند. گوسفندان صدای زیادی نمیدادند و از چریدن در مزارع لذت میبردند. آنها بسیار ملایم بودند و دوست داشتند که نوازش شوند. آقای براون گاهی اوقات با گوسفندان مینشست و با آنها صحبت میکرد و از حضور آرامشان لذت میبرد.
Lastly, the horses were some of the most special animals on the farm. They helped the farmer with transportation and were often used to pull carts full of crops. The horses were very strong, and they worked hard every day. In return, the farmer made sure they had a nice stable to rest in and took them out for rides in the evening. The horses loved running in the fields and were very fast. They were a true symbol of strength and freedom on the farm.
در نهایت، اسبها از خاصترین حیوانات در مزرعه بودند. آنها به کشاورز در حملونقل کمک میکردند و اغلب برای کشیدن ارابههای پر از محصولات استفاده میشدند. اسبها بسیار قوی بودند و هر روز سخت کار میکردند. در عوض، کشاورز اطمینان حاصل میکرد که آنها یک اصطبل راحت برای استراحت داشته باشند و آنها را برای سواریهای شبانه بیرون میبرد. اسبها از دویدن در مزارع لذت میبردند و بسیار سریع بودند. آنها نمادی واقعی از قدرت و آزادی در مزرعه بودند.
10 لغت آکادمیک از داستان کوتاه بالا به همراه جمله سازی و ترجمه فارسی
در ادامه ده واژه آکادمیک از داستان کوتاه بالا درباره حیوانات مزرعه انتخاب کردیم که در ادامه نگاه دقیق تری به آن ها خواهیم داشت.
Vocabulary and Example Sentences
Animals
- Example: The farm had many different animals like cows, pigs, and chickens.
- .ترجمه: مزرعه حیوانات مختلفی مانند گاو، خوک و مرغ داشت
Kinds
- Example: There are several kinds of farm animals, each with unique needs.
- .ترجمه: انواع مختلفی از حیوانات مزرعه وجود دارد که هرکدام نیازهای منحصر به فردی دارند
Farmer
- Example: The farmer works very hard every day to take care of the animals.
- .ترجمه: کشاورز هر روز خیلی سخت کار میکند تا از حیوانات مراقبت کند
Place
- Example: Each animal has its own place on the farm to rest.
- .ترجمه: هر حیوان جایگاه مخصوص به خود را در مزرعه برای استراحت دارد
Eggs
- Example: The chickens laid many eggs this morning.
- .ترجمه: مرغها امروز صبح تخمهای زیادی گذاشتند
Business
- Example: The business of farming requires a lot of time and care.
- .ترجمه: کسبوکار کشاورزی به زمان و مراقبت زیادی نیاز دارد
Milk
- Example: The cows gave fresh milk every morning.
- .ترجمه: گاوها هر صبح شیر تازه میدادند
Market
- Example: The farmer sold his products at the market every week.
- .ترجمه: کشاورز محصولات خود را هر هفته در بازار میفروخت
Attention
- Example: The animals need extra attention when they are sick.
- .ترجمه: حیوانات زمانی که بیمار هستند به توجه ویژهای نیاز دارند
Meat
- Example: The pigs were raised for their meat.
- .ترجمه: خوکها برای گوشتشان پرورش مییافتند
مطالبی برای مطالعه بیشتر
داستان کوتاه با موضوع مزرعه سرسبز (با ترجمه فارسی)
لیست کامل اسامی حیوانات به انگلیسی (با تلفظ و جمله)
سوالات اسپیکینگ آیلتس موضوع کشاورزی (پاسخ نمره 9)
Food travels thousands of miles from farm to consumers
سوالات اسپیکینگ موضوع پرورش حیوانات (پاسخ نمره 9)
نتیجه گیری
داستان انگلیسی درباره موضوع “حیوانات مزرعه“ را با تحلیل لغات منتخب آن با هم دیدیم. در بخش داستان کوتاه وب سایت بریتیش کانسیل میتوانید صد ها داستان کوتاه انگلیسی درباره تاپیک های مختلف در سطوح مختلف را به صورت رایگان مطالعه بفرمایید. همچنین برای دانلود رایگان کتاب در تلگرام کانال تلگرامی ما را دنبال بفرمایید.