تفاوت گذشته کامل و گذشته کامل استمراری (با 20 مثال)

۱. گذشته کامل (Past Perfect)

تعریف و کاربرد

زمان گذشته کامل برای توصیف عملی در گذشته به کار می‌رود که پیش از یک عمل دیگر در گذشته انجام شده است. این زمان معمولاً با “before” و “after” همراه است یا در جملات شرطی نوع سوم استفاده می‌شود.

ساختار گذشته کامل:

Subject + had + past participle (V3)

۲۰ مثال برای گذشته کامل (با ترجمه فارسی)

1. She had never seen a lion before visiting the zoo.
   (او قبل از بازدید از باغ‌وحش هرگز شیر ندیده بود.)
2. By the time he arrived, we had finished our meal.
   (تا زمانی که او رسید، ما غذایمان را تمام کرده بودیم.)
3. I had never heard that song before yesterday.
   (من تا دیروز هرگز آن آهنگ را نشنیده بودم.)
4. They had just left when I called them.
   (آن‌ها تازه رفته بودند وقتی که من به آن‌ها زنگ زدم.)
5. We had met before the conference started.
   (ما قبل از شروع کنفرانس همدیگر را ملاقات کرده بودیم.)
6. He had worked in that company for five years before he resigned.
   (او پنج سال در آن شرکت کار کرده بود قبل از اینکه استعفا دهد.)
7. By the time I woke up, my mother had already left for work.
   (تا زمانی که من بیدار شدم، مادرم قبلاً به سر کار رفته بود.)
8. She had studied English before she moved to Canada.
   (او قبل از مهاجرت به کانادا انگلیسی خوانده بود.)
9. I had never eaten sushi before my trip to Japan.
   (من قبل از سفرم به ژاپن هرگز سوشی نخورده بودم.)
10. The guests had already arrived when we reached the hotel.
    (مهمانان قبلاً رسیده بودند وقتی که ما به هتل رسیدیم.)
11. He had saved enough money before he bought his new house.
    (او پول کافی پس‌انداز کرده بود قبل از اینکه خانه جدیدش را بخرد.)
12. We had never traveled abroad before last summer.
    (ما قبل از تابستان گذشته هرگز به خارج از کشور سفر نکرده بودیم.)
13. She had learned to drive before she turned 18.
    (او قبل از اینکه ۱۸ ساله شود رانندگی یاد گرفته بود.)
14. I had finished my work before the deadline.
    (من کارم را قبل از موعد مقرر تمام کرده بودم.)
15. They had never experienced such a cold winter before.
    (آن‌ها قبل از این هرگز چنین زمستان سردی را تجربه نکرده بودند.)
16. By the time I got home, they had already gone to bed.
    (تا زمانی که من به خانه رسیدم، آن‌ها قبلاً به رختخواب رفته بودند.)
17. He had never spoken in public before the seminar.
    (او قبل از سمینار هرگز در جمع صحبت نکرده بود.)
18. She had cooked dinner before we arrived.
    (او قبل از اینکه ما برسیم شام را پخته بود.)
19. I had never met such a kind person before.
    (من قبل از این هرگز فردی به این مهربانی را ملاقات نکرده بودم.)
20. They had completed the project before the deadline.
    (آن‌ها پروژه را قبل از موعد مقرر تکمیل کرده بودند.)

۲. گذشته کامل استمراری (Past Perfect Continuous)

تعریف و کاربرد

زمان گذشته کامل استمراری برای توصیف عملی که در گذشته قبل از یک زمان مشخص دیگر در حال انجام بوده است، استفاده می‌شود. این زمان معمولاً برای نشان دادن مدت یک عمل در گذشته کاربرد دارد.

ساختار گذشته کامل استمراری:

Subject + had been + verb + ing

20 مثال برای گذشته کامل استمراری (با ترجمه فارسی)

1. She had been practicing the piano for two hours before her teacher arrived.
   (او دو ساعت پیانو تمرین کرده بود قبل از اینکه معلمش برسد.)
2. They had been playing football before it started to rain.
   (آن‌ها فوتبال بازی می‌کردند قبل از اینکه باران شروع شود.)
3. I had been working all day before I took a rest.
   (من تمام روز کار کرده بودم قبل از اینکه استراحت کنم.)
4. We had been waiting for the bus for 30 minutes when it finally came.
   (ما سی دقیقه منتظر اتوبوس بودیم وقتی که بالاخره آمد.)
5. He had been studying for three hours before his exam.
   (او سه ساعت درس خوانده بود قبل از امتحانش.)
6. By the time she called, they had been discussing the project for an hour.
   (تا زمانی که او تماس گرفت، آن‌ها یک ساعت درباره پروژه بحث کرده بودند.)
7. I had been learning French before I moved to Paris.
   (من قبل از مهاجرت به پاریس زبان فرانسوی یاد گرفته بودم.)
8. The team had been training hard before the championship.
   (تیم قبل از مسابقات قهرمانی سخت تمرین کرده بود.)
9. She had been reading a novel before she fell asleep.
   (او قبل از اینکه بخوابد، یک رمان خوانده بود.)
10. We had been watching TV for an hour before dinner was ready.
    (ما یک ساعت تلویزیون تماشا کرده بودیم قبل از اینکه شام آماده شود.)