انشا 1000 کلمه ای انگلیسی درباره سفر به شمال
در اینجا یک متن یا انشا انگلیسی درباره موضوع “سفر به شمال” در 1000 کلمه و سطح متوسط یا intermediate را با هم میبینیم. ترجمه فارسی هر پاراگراف زیر آن نوشته شده و در ادامه مهم ترین لغات آکادمیک این لکچر به صورت جداگانه معنی شده و مثال های تکمیلی برای آن نوشته شده است. لکچر های انگلیسی بیشتر برای دیگر تاپیک ها را در همین وبسایت دنبال بفرمایید. (PDF متن انگلیسی زیر در کانال دانلود تلگرام منابع زبان انگلیسی)
انشا انگلیسی 6 پاراگرافی درباره “سفر به شمال ” با ترجمه فارسی
Last summer, my family and I decided to take a trip to the north of our country. We had heard many stories about the beautiful forests, the high mountains, and the clear lakes there. We were very excited to see it all for ourselves. We packed our bags, prepared our car, and early one morning, we started our adventure. The journey was long, but the anticipation kept us going.
Persian Translation: تابستان گذشته، من و خانوادهام تصمیم گرفتیم به شمال کشورمان سفر کنیم. ما داستانهای زیادی درباره جنگلهای زیبا، کوههای بلند و دریاچههای زلال آنجا شنیده بودیم. خیلی هیجانزده بودیم که همه آن را برای خودمان ببینیم. ما چمدانهایمان را بستیم، ماشینمان را آماده کردیم و صبح زود، ماجراجویی خود را شروع کردیم. سفر طولانی بود، اما انتظار ما را سرپا نگه داشت.
As we drove further north, the landscape began to change. The flat fields turned into green hills, and we could see tall trees lining the roads. The air became cooler and fresher. We stopped at a small town for lunch. The people there were very friendly, and they gave us suggestions about places to visit. We ate some local food, which was very delicious. It was a nice break from the long drive.
Persian Translation: همانطور که به سمت شمال رانندگی میکردیم، منظره شروع به تغییر کرد. دشتهای مسطح به تپههای سبز تبدیل شدند و میتوانستیم درختان بلندی را ببینیم که در امتداد جادهها صف کشیده بودند. هوا خنکتر و تازهتر شد. برای ناهار در یک شهر کوچک توقف کردیم. مردم آنجا خیلی مهربان بودند و به ما پیشنهادهایی درباره مکانهایی که میتوانستیم بازدید کنیم، دادند. ما مقداری غذای محلی خوردیم که بسیار خوشمزه بود. این یک استراحت خوب از رانندگی طولانی بود.
Our first major stop was a famous national park. It was even more impressive than we had imagined. The trees were so tall that they seemed to touch the sky. We walked on trails through the forest, and we saw many different kinds of plants and animals. My brother tried to take pictures of everything, but it was impossible to capture all the beauty. We felt so close to nature there.
Persian Translation: اولین توقف اصلی ما یک پارک ملی معروف بود. این پارک حتی از آنچه تصور میکردیم هم چشمگیرتر بود. درختان آنقدر بلند بودند که انگار به آسمان دست میزدند. ما در مسیرهایی در جنگل قدم زدیم و انواع مختلف گیاهان و حیوانات را دیدیم. برادرم سعی کرد از همه چیز عکس بگیرد، اما ثبت تمام زیباییها غیرممکن بود. ما در آنجا احساس نزدیکی زیادی به طبیعت داشتیم.
After the national park, we visited a large lake. The water was so clear that we could see the bottom. We rented a small boat and went for a ride. The feeling of being on the water, surrounded by mountains, was incredible. We even tried fishing, but we didn’t catch anything. Still, it was a lot of fun. In the evening, we made a campfire and roasted marshmallows.
Persian Translation: بعد از پارک ملی، از یک دریاچه بزرگ بازدید کردیم. آب آنقدر زلال بود که میتوانستیم ته آن را ببینیم. ما یک قایق کوچک اجاره کردیم و به قایقسواری رفتیم. احساس بودن روی آب، در میان کوهها، باورنکردنی بود. ما حتی ماهیگیری را امتحان کردیم، اما چیزی نگرفتیم. با این حال، خیلی سرگرمکننده بود. عصر، آتش روشن کردیم و مارشمالو کباب کردیم.
One of the most memorable parts of our trip was visiting a small village high in the mountains. The people there lived a simple life, far away from the city. They were very welcoming and shared their food and stories with us. We learned about their culture and traditions. It made us think about our own lives and what is truly important. The experience was very enriching.
Persian Translation: یکی از بهیادماندنیترین بخشهای سفر ما، بازدید از یک روستای کوچک در ارتفاعات کوهها بود. مردم آنجا زندگی سادهای داشتند، دور از شهر. آنها بسیار خوش برخورد بودند و غذاها و داستانهای خود را با ما به اشتراک گذاشتند. ما در مورد فرهنگ و سنتهای آنها آموختیم. این باعث شد که ما در مورد زندگی خود و اینکه چه چیزی واقعاً مهم است، فکر کنیم. این تجربه بسیار غنیکننده بود.
Our trip to the north was an amazing adventure. We saw so many beautiful places and met so many interesting people. We learned a lot about nature and about ourselves. It was a refreshing break from our daily routine, and it brought our family closer together. We will always treasure the memories of this journey. We hope to go back again someday.
Persian Translation: سفر ما به شمال یک ماجراجویی شگفتانگیز بود. ما مکانهای زیبای زیادی را دیدیم و با افراد جالب بسیاری ملاقات کردیم. ما چیزهای زیادی در مورد طبیعت و در مورد خودمان یاد گرفتیم. این یک استراحت باطراوت از روال روزانه ما بود و خانواده ما را به هم نزدیکتر کرد. ما همیشه خاطرات این سفر را گرامی خواهیم داشت. امیدواریم روزی دوباره به آنجا برگردیم.
10 لغت آکادمیک از متن بالا به همراه مثال و ترجمه فارسی
- Decided (تصمیم گرفت):
- English: We decided to go to the beach this weekend.
- Persian: ما تصمیم گرفتیم آخر این هفته به ساحل برویم.
- Excited (هیجانزده):
- English: The children were very excited about the trip to the zoo.
- Persian: بچهها از سفر به باغ وحش خیلی هیجانزده بودند.
- Suggestions (پیشنهادات):
- English: The guide gave us some useful suggestions for places to visit.
- Persian: راهنما چند پیشنهاد مفید برای مکانهایی که میتوانیم بازدید کنیم، به ما داد.
- Impressive (چشمگیر):
- English: The view from the top of the mountain was very impressive.
- Persian: منظره از بالای کوه بسیار چشمگیر بود.
- Memorable (بهیادماندنی):
- English: Our wedding day was a memorable occasion.
- Persian: روز عروسی ما یک مناسبت بهیادماندنی بود.
- Experience (تجربه):
- English: Traveling to a new country is an amazing experience.
- Persian: سفر به یک کشور جدید یک تجربه شگفتانگیز است.
- Enriching (غنیکننده):
- English: Learning a new language can be very enriching.
- Persian: یادگیری یک زبان جدید میتواند بسیار غنیکننده باشد.
- Amazing (شگفتانگیز):
- English: The sunset over the ocean was amazing.
- Persian: غروب خورشید بر فراز اقیانوس شگفتانگیز بود.
- Refreshing (باطراوت):
- English: A cold drink on a hot day is very refreshing.
- Persian: یک نوشیدنی سرد در یک روز گرم بسیار باطراوت است.
- Treasure (گرامی داشتن):
- English: I will always treasure the memories of our time together.
- Persian: من همیشه خاطرات اوقاتی را که با هم گذراندیم، گرامی خواهم داشت.
نتیجه گیری
انشا انگلیسی درباره موضوع “سفر به شمال” را با تحلیل لغات منتخب آن با هم دیدیم. در وب سایت انگلیسی لینگوا میتوانید 42 متن ساده انگلیسی درباره تاپیک های مختلف در سطوح مختلف را به صورت رایگان مطالعه بفرمایید. دانلود رایگان 1000 داستان کوتاه انگلیسی سطح مقدماتی تا پیشرفته پیشنهاد پایانی ما به شما عزیزان است.