جستجو

معنی Be in Charge of Something (با 20 مثال)

معنی Be in Charge of Something (با 20 مثال)

معنی Be in Charge of Something در زبان انگلیسی

عبارت “be in charge of something” یکی از اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی است که به معنی “مسئول بودن برای چیزی” یا “در اختیار داشتن کنترل بر چیزی” استفاده می‌شود. این عبارت معمولاً در محیط‌های کاری و مدیریتی به کار می‌رود و نشان‌دهنده مسئولیت فرد در قبال یک پروژه، وظیفه یا گروه است. در این مقاله، به بررسی دقیق‌تر معنی و نحوه استفاده از این عبارت، ارائه 20 جمله نمونه با ترجمه فارسی، معرفی اصطلاحات مشابه و بررسی کاربرد این عبارت در آزمون‌های اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس خواهیم پرداخت.دانلود رایگان PDF کتاب 600 واژه مشابه و گیج کننده در زبان انگلیسی پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

معنی و نحوه استفاده از “be in charge of something”

عبارت “be in charge of something” به معنای مسئولیت داشتن یا کنترل بر یک وظیفه، پروژه یا گروه است. این عبارت معمولاً به افرادی اطلاق می‌شود که وظایف مدیریتی یا رهبری را بر عهده دارند. به طور کلی، این عبارت در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که فرد باید تصمیم‌گیری کند و مسئولیت نتایج آن تصمیمات را بپذیرد.

مثال‌های کاربردی:

1. در محیط کار:

• وقتی کسی مسئول یک پروژه خاص است، می‌توان گفت: “She is in charge of the marketing campaign.”

2. در موقعیت‌های اجتماعی:

• اگر کسی مسئول سازماندهی یک رویداد باشد، می‌توان گفت: “He is in charge of the annual charity event.”

20 جمله نمونه با ترجمه فارسی

1. She is in charge of the new project at work.

• او مسئول پروژه جدید در محل کار است.

2. He has been in charge of the team for over a year now.

• او بیش از یک سال است که مسئول تیم است.

3. I will be in charge of the presentation next week.

• من مسئول ارائه در هفته آینده خواهم بود.

4. They put her in charge of organizing the conference.

• آنها او را مسئول سازماندهی کنفرانس کردند.

5. Are you in charge of the budget for this project?

• آیا شما مسئول بودجه این پروژه هستید؟

6. The manager is in charge of making important decisions.

• مدیر مسئول اتخاذ تصمیمات مهم است.

7. She was recently put in charge of training new employees.

• او به تازگی مسئول آموزش کارمندان جدید شده است.

8. He is in charge of maintaining the company’s website.

• او مسئول نگهداری وب‌سایت شرکت است.

9. I’m glad to be in charge of this initiative; it’s a great opportunity.

• خوشحالم که مسئول این ابتکار هستم؛ این یک فرصت عالی است.

10. They made him in charge of customer service operations.

• آنها او را مسئول عملیات خدمات مشتری کردند.

11. She is in charge of coordinating the volunteer activities.

• او مسئول هماهنگی فعالیت‌های داوطلبانه است.

12. Being in charge of the project means I have to manage the timeline carefully.

• مسئول بودن برای پروژه به این معناست که باید زمانبندی را به دقت مدیریت کنم.

13. He enjoys being in charge of the sales team and driving results.

• او از مسئول بودن برای تیم فروش و دستیابی به نتایج لذت می‌برد.

14. The principal is in charge of all school operations.

• مدیر مدرسه مسئول تمام عملیات مدرسه است.

15. I have been in charge of developing the new training program.

• من مسئول توسعه برنامه آموزشی جدید بوده‌ام.

16. She is in charge of ensuring that all safety protocols are followed.

• او مسئول اطمینان از رعایت تمام پروتکل‌های ایمنی است.

17. Being in charge of a project can be quite stressful at times.

• مسئول بودن برای یک پروژه گاهی می‌تواند بسیار استرس‌زا باشد.

18. He was put in charge of the financial department last year.

• او سال گذشته مسئول بخش مالی شد.

19. The team leader is in charge of delegating tasks to members.

• رهبر تیم مسئول واگذاری وظایف به اعضا است.

20. I am excited to be in charge of planning our company retreat!

• من هیجان‌زده‌ام که مسئول برنامه‌ریزی دورهمی شرکتمان هستم!

اصطلاحات مشابه عبارت “be in charge of something”

1. Responsible for

معنی: مسئول برای

• Example: She is responsible for managing the project.

• او مسئول مدیریت پروژه است.

2. Oversee

معنی: نظارت بر

• Example: He will oversee the construction process.

• او بر روند ساخت و ساز نظارت خواهد کرد.

3. Manage

معنی: مدیریت کردن

• Example: She manages the sales team effectively.

• او به طور مؤثر تیم فروش را مدیریت می‌کند.

4. Supervise

معنی: سرپرستی کردن

• *Example:* He supervises the interns during their training.

• او سرپرستی کارآموزان را در طول آموزش بر عهده دارد.

استفاده از “be in charge of something” در اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس

عبارت “be in charge of something” می‌تواند به خوبی در آزمون‌های اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس مورد استفاده قرار گیرد، به ویژه زمانی که موضوعاتی مانند رهبری، مدیریت یا مسئولیت مطرح می‌شود.

مثال اسپیکینگ:

• “In my previous job, I was in charge of a team that worked on various marketing strategies, which helped me develop my leadership skills.”

مثال رایتینگ:

• “Being in charge of a project requires not only leadership skills but also the ability to communicate effectively with team members.”

نتیجه‌گیری

عبارت “be in charge of something” نه تنها به معنی مسئول بودن برای یک وظیفه خاص است، بلکه نمایانگر توانایی فرد در مدیریت و رهبری نیز می‌باشد. با یادگیری و استفاده از این نوع عبارات، می‌توانید مهارت‌های زبان انگلیسی خود را تقویت کرده و در آزمون‌های بین‌المللی مانند آیلتس موفق‌تر عمل کنید. امیدواریم این مقاله به شما کمک کند تا با مفهوم “be in charge of something” آشنا شوید و توانایی‌های زبانی خود را ارتقا دهید. در این آموزش از یکی از سایت های معتبر در زمینه آموزش آیلتس همچنین میتوانید اصطلاحات آیلتسی خوبی را برای اسپیکینگ ببینید. همچنین در کانال تلگرام اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی آموزش های روزانه ما را در دسترس خواهید داشت.

  

  

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

بهترین زمان برای یادگیری...

100% رایگان! با 24 تصحیح رایتینگ و برنامه ریزی و پشتیبانی شخصی! فرصت فوق العاده برای شرکت در کلاس‌های آنلاین آیلتس اسفند ماه 1403

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر مستقیما با مشاور دوره در تماس باشید