جستجو

داستان کوتاه درباره گربه (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه درباره گربه (با ترجمه فارسی)

داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط درباره گربه

در اینجا یک داستان کوتاه انگلیسی درباره “گربه” در 1000 کلمه و سطح متوسط یا intermediate را با هم میبینیم. ترجمه فارسی هر پاراگراف زیر آن نوشته شده و در ادامه مهم ترین لغات آکادمیک این لکچر به صورت جداگانه معنی شده و مثال های تکمیلی برای آن نوشته شده است. مجموعه کامل داستان های کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی درباره موضوعات مختلف و سطح های مختلف را در همین وبسایت دنبال بفرمایید. دانلود رایگان 1000 داستان کوتاه انگلیسی سطح مقدماتی تا پیشرفته پیشنهاد بعدی ما به شما عزیزان است.

داستان انگلیسی 6 پاراگرافی درباره “گربه” با ترجمه فارسی

The Curious Cat

Once upon a time, in a small village by the sea, there lived a little cat named Luna. She was not an ordinary cat; Luna was very curious and loved to explore the world around her. Every day, she would wander through the village, watching the children play, listening to the sounds of the birds, and smelling the flowers in the gardens. Her favorite place was the old wooden bridge that crossed the stream. From there, she could see the fish swimming below, and the sight of them always fascinated her. Luna’s curiosity knew no bounds, and she was always looking for something new to discover.

روزی روزگاری، در یک دهکده کوچک کنار دریا، یک گربه کوچک به نام لونا زندگی می‌کرد. او یک گربه عادی نبود؛ لونا بسیار کنجکاو بود و دوست داشت دنیای اطرافش را کشف کند. هر روز، او در دهکده می‌چرخید، بچه‌ها را در حال بازی تماشا می‌کرد، به صداهای پرندگان گوش می‌داد و گل‌های باغ‌ها را بو می‌کشید. مکان مورد علاقه‌اش پل چوبی قدیمی بود که بر روی جوی آب قرار داشت. از آنجا می‌توانست ماهی‌ها را که زیر آب شنا می‌کردند، ببیند و منظرهی آنها همیشه او را مجذوب می‌کرد. کنجکاوی لونا حد و مرزی نداشت و همیشه به دنبال چیزی جدید برای کشف بود.

One day, Luna decided to visit the forest that lay just outside the village. It was a magical place, filled with tall trees and unusual creatures. The air was fresh and filled with the scent of pine trees. As she walked deeper into the forest, she encountered a group of rabbits. They were playing in a clearing, hopping around and having fun. Luna watched them for a while, wondering how they could move so quickly. She felt a strong desire to join them, but the rabbits were too fast for her to catch. They hopped away, leaving Luna behind, but she was not discouraged.

یک روز، لونا تصمیم گرفت که به جنگلی که در خارج از دهکده بود، سر بزند. این مکان جادویی بود، پر از درختان بلند و موجودات غیرعادی. هوا تازه بود و بوی کاج‌ها در آن پخش شده بود. وقتی لونا به عمق جنگل رفت، با گروهی از خرگوش‌ها روبرو شد. آنها در یک علفزار در حال بازی بودند، به اطراف می‌پریدند و خوشحال بودند. لونا مدتی آنها را تماشا کرد، تعجب می‌کرد که چگونه می‌توانند این‌قدر سریع حرکت کنند. او احساس کرد که می‌خواهد به آنها بپیوندد، اما خرگوش‌ها آنقدر سریع بودند که نمی‌توانست آنها را بگیرد. آنها از نظر دور شدند و لونا پشت سر ماند، اما ناامید نشد.

After the rabbits left, Luna continued her journey. As she explored the forest, she came across a large rock covered in moss. She climbed onto it and looked around, taking in the view of the surrounding landscape. It was breathtaking. In the distance, she could see the sea and the village where she lived. Luna felt a sense of peace in that moment, as if the whole world was at her feet. She spent some time resting on the rock, enjoying the quietness of the forest, before deciding to head back home.

بعد از اینکه خرگوش‌ها رفتند، لونا سفر خود را ادامه داد. در حالی که در جنگل کاوش می‌کرد، به یک سنگ بزرگ که با خزه پوشیده شده بود رسید. او بر روی آن بالا رفت و به اطراف نگاه کرد و منظرهی زمین‌های اطراف را در نظر گرفت. این منظرۀ خیره‌کننده‌ای بود. در فاصله، او دریا و دهکده‌ای که در آن زندگی می‌کرد را دید. لونا در آن لحظه احساس آرامش کرد، گویی تمام جهان در دستانش بود. او مدتی روی سنگ استراحت کرد و از سکوت جنگل لذت برد، سپس تصمیم گرفت به خانه بازگردد.

On her way back to the village, Luna felt something strange. The sun was beginning to set, and the shadows in the forest were growing longer. She quickened her pace, but as she turned a corner, she found herself face to face with a large owl. The owl looked at her with wise eyes and hooted softly. Luna froze, unsure of what to do. But the owl did not seem dangerous. Instead, it seemed to be observing her. After a few moments, the owl spread its wings and flew away into the twilight, leaving Luna standing there, amazed by the encounter.

در راه بازگشت به دهکده، لونا احساس کرد که چیزی عجیب در حال اتفاق افتادن است. خورشید شروع به غروب کردن کرده بود و سایه‌ها در جنگل طولانی‌تر می‌شدند. او سرعت خود را بیشتر کرد، اما وقتی به دوری پیچید، خود را رو در رو با یک جغد بزرگ دید. جغد با چشمان حکیمانه‌اش به او نگاه کرد و به آرامی هو می‌زد. لونا متوقف شد، مطمئن نبود که چه باید بکند. اما جغد به نظر نمی‌رسید خطرناک باشد. در عوض، به نظر می‌رسید که در حال مشاهدهی او است. پس از چند لحظه، جغد بال‌های خود را گشود و به سوی تاریکی غروب پرواز کرد و لونا را ایستاده و شگفت‌زده از ملاقات به جای گذاشت.

Luna finally returned to the village, but her adventures in the forest had changed her. She was no longer just a curious cat; she had learned that the world was full of wonders and that there was always something new to discover. From that day on, Luna became more confident and adventurous, knowing that no matter what challenges she faced, she would always find a way to overcome them. She often returned to the forest, always searching for new places to explore and new friends to meet.

لونا سرانجام به دهکده برگشت، اما ماجراهایش در جنگل او را تغییر داده بود. او دیگر تنها یک گربه کنجکاو نبود؛ او آموخته بود که دنیا پر از شگفتی‌ها است و همیشه چیزی جدید برای کشف کردن وجود دارد. از آن روز به بعد، لونا با اعتماد به نفس و ماجراجوتر شد و می‌دانست که هر چالشی که با آن روبرو شود، همیشه راهی برای غلبه بر آن پیدا خواهد کرد. او اغلب به جنگل بازمی‌گشت و همیشه به دنبال مکان‌های جدید برای کشف و دوستان جدید برای ملاقات بود.

سگ گربه حیوان خانگی cat dog pet

15 لغت آکادمیک از داستان کوتاه بالا به همراه جمله سازی و ترجمه فارسی

در ادامه به پانزده واژه آکادمیک و کاربردی از داستان کوتاه بالا درباره گربه نگاهی داریم و برای هر لغت یک جمله بعنوان نمونه با ترجمه فارسی خواهیم داشت.

Vocabulary with Example Sentences:

  1. Curious: Luna was a curious cat who loved to explore new places.
    .لونا یک گربه کنجکاو بود که دوست داشت مکان‌های جدید را کشف کند
  2. Sounds: The sounds of the birds filled the air as Luna wandered through the village.
    .صداهای پرندگان در هوا پیچیدند وقتی لونا در دهکده می‌چرخید
  3. Sight: The sight of the fish swimming below the bridge amazed Luna.
    .منظرهی ماهی‌ها که زیر پل شنا می‌کردند، لونا را شگفت‌زده کرد
  4. Forest: Luna decided to explore the forest outside the village.
    .لونا تصمیم گرفت که به جنگل خارج از دهکده برود
  5. Unusual: The unusual creatures in the forest fascinated Luna.
    .موجودات غیرعادی در جنگل لونا را مجذوب کردند
  6. Scent: The scent of the pine trees filled the air as Luna walked deeper into the forest.
    .بوی درختان کاج در هوا پیچید وقتی لونا به عمق جنگل می‌رفت
  7. Clearing: Luna found the rabbits in a small clearing in the forest.
    .لونا خرگوش‌ها را در یک علفزار کوچک در جنگل پیدا کرد
  8. Rock: She climbed onto a large rock in the forest to rest.
    .او بر روی یک سنگ بزرگ در جنگل بالا رفت تا استراحت کند
  9. View: From the top of the rock, Luna had a beautiful view of the village and the sea.
    .از بالای سنگ، لونا یک منظره زیبا از دهکده و دریا داشت
  10. Peace: Luna felt a sense of peace as she rested on the rock.
    .لونا احساس آرامش کرد وقتی بر روی سنگ استراحت می‌کرد
  11. Quietness: The quietness of the forest made Luna feel calm.
    .سکوت جنگل باعث شد که لونا احساس آرامش کند
  12. Strange: Luna felt something strange as the shadows in the forest grew longer.
    .لونا احساس کرد که چیزی عجیب است وقتی سایه‌ها در جنگل طولانی‌تر می‌شدند
  13. Large: Luna encountered a large owl in the forest.
    .لونا با یک جغد بزرگ در جنگل روبرو شد
  14. Observing: The owl was observing Luna carefully before flying away.
    .جغد به دقت در حال مشاهدهی لونا بود قبل از اینکه پرواز کند
  15. Wonders: Luna realized that the world was full of wonders waiting to be discovered.
    .لونا متوجه شد که دنیا پر از شگفتی‌ها است که منتظر کشف شدن هستند

نتیجه گیری

داستان انگلیسی درباره “گربه” را با تحلیل لغات منتخب آن با هم دیدیم. در بخش داستان کوتاه وب سایت بریتیش کانسیل میتوانید صد ها داستان کوتاه انگلیسی درباره تاپیک های مختلف در سطوح مختلف را به صورت رایگان مطالعه بفرمایید. همچنین برای دانلود رایگان کتاب در تلگرام کانال تلگرامی ما را دنبال بفرمایید.

  

  

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب جدید

  

error: Content is protected !!

500 سمپل نمره 9 رایتینگ  آیلتس 

و  

سرویس تصحیح رایگان رایتینگ آیلتس

برای عضویت در کانال رایتینگ روی لینک زیر کلیک بفرمایید: 
t.me/ielts2WritingCorrection

بهترین زمان برای یادگیری...

با 24 تصحیح رایتینگ و برنامه ریزی و پشتیبانی شخصی! فرصت فوق العاده برای شرکت در کلاس‌های آنلاین آیلتس اسفند ماه 1403

برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر مستقیما با مشاور دوره در تماس باشید